مشاوره دانشگاه فرهنگیان پردیس آیت الله طالقانی قم(ورودی 91)

مشاوره دانشگاه فرهنگیان پردیس آیت الله طالقانی قم(ورودی 91)

سلام
اینجا پاتوقی برای بچه های مشاوره ورودی 91 دانشگاه فرهنگیان - پردیس آیت الله طالقانی قم
ولی بقیه هم می تونند بدون اجازه وارد بشند ما که بخیل نیستیم .فقط ما را از نظرات و انتقادات خودتون محروم نسازید چون همیشه میگن چند تا فکر بهتر از یه فکر.
مدیر وب : سید مهدی میر علایی

طبقه بندی موضوعی

آشنایی با طرح واره ها

سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۳۹۲، ۱۰:۴۲ ق.ظ

آشنایی با طرح واره ها

حوزه طرد و بریدگی

طرحواره رها شدگی

سیمای بالینی طرح واره

چنین افرادی همیشه انتظار دارند نزدیکترین کسان خود را از دست بدهند و معتقدند بالاخره افراد نزدیکشان، بیمار می شوند،می میرند ، به خاطر یک نفر دیگر آنها را ترک می کنند، به گونه ای غیر قابل پیش بینی عمل می کنند یا اینکه ناگهان غیبشان می زند. بنابراین آنها همیشه در حالت ترس و نگرانی زندگی می کنند و مدام گوش به زنگ علامتی هستند حاکی از اینکه دیگران آنها را ترک می کنند.

هیجان های معمول این افراد در قبال فقدان، اضطراب، ناراحتی و افسردگی مزمن است،چه این فقدان واقعی باشد چه خیالی. وقتی افراد نزدیکشان آنها را تنها بگذارند، عصبانی می شوند.(در موارد شدیدتر، این هیجان به وحشت،سوگ و غضب تبدیل می شوند.) برخی از رفتارهای این افراد عبارتند از:وابستگی افراطی به افراد مهم زندگی ، انحصار طلبی و کنترل کنندگی، سرزنش دیگران به خاطر رها کردن آنها ، حسادت، رقابت با رقیب های عشقی؛ که تمام این رفتارها به این دلیل صورت می گیرد که دیگران آنها را تنها نگذارند. برخی از افراد که طرح واره رها شدگی دارند به منظورجلوگیری از درد ناشی از فقدان غیر قابل اجتناب، از برقراری روابط صمیمانه خودداری می کنند. ( از یکی از این افراد سؤال شد که چرا شما به تعهدات خود در چهارچوب روابط عاشقانه به همسرتان پایبند نیستید؟ در پاسخ گفت:"اگر او بمیرد چه خاکی بر سرم بریزم"؟) این افراد در قالب فرآیندهای تداوم طرح واره، معمولا افراد مهم زندگی خود را به گونه ای انتخاب می کنند که به احتمال زیاد آن ها را رها کنند مانند انتخاب یک "خانم بی قید و بی مسئولیت". این افراد در قبال چنین همسرانی ، واکنشهای شدیدی نشان می دهند و اغلب دچار عشق های آتشین می شوند.

طرح واره رها شدگی به احتمال زیاد با طرح واره های دیگری مانند طرح واره اطاعت ارتباط پیدا می کند. در چنین وضعیتی ، فرد معتقد است اگر کارهایی را که دیگران از او می خواهند، انجام ندهد، بدون شک او را تنها می گذارند. علاوه بر این، طرح واره رها شدگی می تواند با طرح واره وابستگی /بی کفایتی نیز ارتباط داشته باشد. در این صورت، فرد معتقد است اگر دیگران او را تنها بگذارند ، نمی تواند به تنهایی از پس زندگی برآید. نهایتاً اینکه طرح واره رها شدگی می تواند با طرح واره نقص ارتباط پیدا کند. در چنین حالتی، فرد معتقد است دیگران به نقص ها و کمبودهای او پی می برند و او را ترک می کنند.  

 

 

بی اعتمادی / بدرفتاری

سیمای بالینی طرح واره

افرادی که طرح واره بی اعتمادی / بدرفتاری دارند ، انتظارشان این است که اطرافیان آنها به زودی می میرند، آنها را دست می اندازند، اموالشان را می دزدند یا این که امتیازاتشان را از دستشان می گیرند و در بدترین شکل ، دیگران در پی سوء استفاده یا تحقیر کردنشان هستند. این افراد به درستی و صداقت دیگران اعتماد ندارند و سخت نگران این مسئله هستند. به دیگران سوءظن دارند و از آنها فاصله می گیرند. این افراد گاهی اوقات اعتقاد دارند که دیگران عمداً به آنها ضرر می زنند . آنها در بهترین حالت ، احساس می کنند که دیگران تنها به فکر خودشان هستند و مهم نیست برای نیازهای خود به دیگران ضربه بزنند و در بدترین حالت ، اعتقاد دارند مردم ، شیطان صفت و دیگرآزارند و برای لذت طلبی خود به دیگران ضربه می زنند. در افراطی ترین شکل ، افرادی که چنین طرح واره ای دارند ، معتقدند دیگران می خواهند آنها را عذاب بدهند و از نظر جنسی از آنها سوءاستفاده کنند. (ایساک بشویس سینگر{1978} در کتابی به نام شوشا که راجع به قتل عام یهودیان نوشته است به بهترین شکل طرح واره بی اعتمادی / بدرفتاری را به صورت یک باور جمعی نشان داده است : "جهان، کشتارگاه و فاحشه خانه ای بیش نیست".ص 266.)

بنابراین افرادی که چنین طرح واره ای دارند ، مایل به ایجاد روابط  صمیمی نیستند. آنها افکار و احساسات خصوصی خود را با دیگران در میان نمی گذارند یا این که زیاد به دیگران نزدیک نمی شوند و در برخی موارد به گونه ای پیشگیرانه با دیگران بدرفتاری می کنند یا آنها را گول می زنند(" آن ها را گول می زنم ، قبل از این که مرا گول بزنند"). در مقیاسی وسیع می توان گفت بدرفتاری و قربانی شدن، شاخصه های رفتاری آنها هستند. برخی از این افراد ، همسران بدرفتاری را انتخاب می کنند و به آن ها اجازه می دهند تا از نظر هیجانی ، جسمی یا جنسی ، از آن ها سوء استفاده کنند. بر عکس برخی از آن ها نسبت به دیگران بدرفتاری می کنند. برخی از این افراد برای افرادی که با آن ها بدرفتاری شده در حکم ناجی عمل می کنند یا این که بر ضد افرادی که آن ها را بدرفتار تشخیص داده اند، رفتارهایی افراطی نشان می دهند. افرادی که طرح واره بی اعتمادی / بدرفتاری دارند ، اغلب حالت پارانوئید گونه دارند: آن ها دائم دیگران را آزمایش می کنند و در پی جمع کردن شواهد هستند که ببینند آیا مردم ارزش اعتماد کردن دارند یا نه.

محرومیت هیجانی

سیمای بالینی طرح واره

اگر چه این طرح واره ، شایعترین طرح واره ای است که در کارهای بالینی مشاهده کرده ایم ، اما با این وجود ، افراد نمی دانند که چنین طرح واره ای دارند. افرادی که این طرح واره را دارند ، اغلب به خاطر احساس تنهایی ، غمگینی و افسردگی برای درمان مراجعه می کنند و معمولا نمی دانند چرا چنین حالتی دارند یا این که علائم نامشخص و مبهمی دارند که طی روند درمان مشخص می شود این علائم به طرح واره محرومیت هیجانی ارتباط دارند. چنین افرادی انتظار ندارند ، حتی از سوی درمانگر ، مورد محبت قرار گیرند و درک یا حمایت شوند. آن ها احساس می کنند از نظر هیجانی با محرومیت مواجه شده اند و به قدر کافی محبت ، صمیمیت و توجه دریافت نکرده اند. همچنین ممکن است احساس کنند هیچ کس نیست آنها را راهنمایی کند ، کسی آنها را درک نمی کند و تنها هستند. آن ها ممکن است ، احساس پوچی ، بی معنایی و محرومیت از محبت کنند.

همان طور که قبلا ذکر کردیم سه نوع محرومیت وجود دارد : محرومیت از محبت، که افراد احساس می کنند هیچ کس نیست از آن ها محافظت کند و به آن ها توجه کند. علاوه بر این ، چنین افرادی احساس می کنند از محبت هایی مثل لمس شدن و در آغوش گرفته شدن محرومند. محرومیت از همدلی ، که افراد احساس می کنند هیچ کس نیست به حرف دل آن ها گوش بدهد یا تلاش کند بداند آنها کی هستند و چه احساسی دارند. محرومیت از حمایت ، که افراد احساس می کنند هیچ کس نیست آن ها را تحت حمایت خود بگیرد و راهنمایی کند ( حتی وقتی از دیگران راهنمایی و حمایت بسیاری کسب می کنند ). طرح واره محرومیت هیجانی اغلب با طرح واره ایثار گره می خورد. اکثر افرادی که طرح واره ایثار دارند ، از نظر هیجانی نیز با محرومیت مواجه شده اند.

افرادی که این طرح واره در ذهنشان شکل گرفته است ، رفتارهای خاصی انجام می دهند مانند عدم ابراز تمایل به محبت ، عدم درخواست از افراد مهم زندگی برای رفع نیازهای هیجانی شان ، سؤال کردن از دیگران و کمتر راجع به خود حرف زدن ، انجام رفتارهایی بر خلاف احساس زیر بنایی ، عدم بیان احساسات و سایر رفتارهایی که منجر به محرومیت آن ها شده و باعث می شود نیازهای هیجانی شان ارضاء نشود. از آن جایی که این افراد ، انتظار حمایت هیجانی ندارند و چنین چیزی را درخواست نمی کنند ، بالطبع آن را دریافت نمی کنند.

یکی دیگر از تمایلاتی که در این افراد مشاهده می شود ، انتخاب همسری است که نمی تواند یا نمی خواهد از نظر هیجانی آن ها را ارضاء کند. آن ها اغلب افرادی بی عاطفه ، خودمحور ، تنها یا نیازمند را برای زندگی مشترک انتخاب می کنند که به احتمال قوی افراد را از نظر هیجانی با محرومیت مواجه می کنند. در نتیجه هر چه آن ها بیشتر کناره گیری می کنند ، افراد تنهاتر می شوند. چنین افرادی از روابط صمیمی کناره گیری می کنند ، زیرا انتظار روابط صمیمی را ندارند. آن ها همچنین از روابط بین فردی فاصله می گیرند و گاهی به طور کلی ، عطای روابط را به لقایش می بخشند.

افرادی که محرومیت هیجانی را به صورت افراطی جبران می کنند ، بسیار پر توقع اند ، به طوری که وقتی نیازهایشان ارضاء نشود ، عصبانی می شوند. این افراد گاهی اوقات ، حالت خودشیفتگی پیدا می کنند: از آن جایی که در دوران کودکی محروم بوده اند و از طرفی لوس بار آمده اند ، احساس می کنند دیگران باید نیازهایشان را برآورده سازند. چنین افرادی معتقدند به هر طریقی شده باید انتظاراتشان برآورده شود. آن ها لوس بار آمده اند و هرگز ملزم نبوده اند از قوانین طبیعی رفتار پیروی کنند. چنین افرادی ممکن است به خاطر بروز استعداد و هوش ، دوست داشته شده اند و هیچ وقت محبت خالصانه و واقعی دریافت نکرده اند.

تمایل دیگری که در تعداد اندکی از افراد وجود دارد ، این است که بیش از حد نیازمندند. برخی از این افراد ، نیازنمندی شدید خود را به گونه ای بیان می کنند که در نظر دیگران ، افرادی وابسته ، درمانده یا حتی نمایشگر جلوه می کنند. آن ها ممکن است مشکلات جسمی زیادی – علائم روان تنی – داشته باشند که با جلب توجه دیگران و وادار کردن دیگران به مراقبت از خود ، از این علائم نفع ثانویه ببرند (اگر چه این کار تقریباً همیشه خارج از حوزه هوشیاری آن ها انجام می شود) .

نقص / شرم

سیمای بالینی طرح واره

افرادی که چنین طرح واره ای دارند معتقدند افرادی ناقص ، معیوب ، حقیر ، بد ، بی ارزش یا دوست نداشتنی اند. در نتیجه آن ها اغلب در مورد وجودشان ، احساس شرمندگی می کنند.

آن ها چه جنبه هایی از خودشان را ناقص می نگرند؟ تقریباً می توان گفت تمام ویژگیهای شخصیتی خود را با این دید نگاه می کنند. آن ها معتقدند آدمهایی بی نهایت عصبانی ، نیازمند، شیطان صفت ، تنبل ، بدعنق ، خرفت ، کسل کننده ، عجیب و غریب ، مطیع ، چاق ، لاغر ، دراز ، کوتاه یا ضعیف هستند. آن ها ممکن است تمایلات پرخاشگرانه و جنسی غیر قابل پذیرشی داشته باشند. گاهی اوقات نسبت به کارهایی که انجام نمی دهند ، سخت احساس بی کفایتی می کنند ، اما مسئله مهمتر این است که آن ها چنین احساسی را همیشه دارند. آنها از برقراری رابطه با دیگران می ترسند ، زیرا ترس اجتناب ناپذیری دارند از این که نقص هایشان برملا شود. هر لحظه ممکن است مردم نقص های آن ها را ببینند و این حادثه باعث شرمندگی آنها شود. این ترس می تواند با دنیای خصوصی یا عمومی آنها مرتبط باشد. افرادی که چنین طرح واره ای دارند در روابط صمیمی یا اجتماعی ( یا هر دو ) احساس نقص یا بی کفایتی می کنند.

رفتارهای معمول این افراد عبارتند از ناارزنده سازی خودشان و اجازه دادن به دیگران برای ناارزنده سازی آن ها . چنین افرادی ممکن است به دیگران اجازه دهند با آن ها بدرفتاری کنند یا حتی به آن ها توهین شود. آن ها اغلب به انتقاد یا طرد ، حساسیت زیادی نشان می دهند و بسته به این که بخواهند تسلیم طرح واره شوند یا آن را به صورت افراطی جبران کنند، ممکن است غمگین و ناراحت یا عصبانی شوند. آن ها احساس می کنند به خاطر مشکلاتشان با دیگران ، لیاقت سرزنش شدن را دارند. آن ها اغلب کمرو هستند و تمایل زیادی به مقایسه خودشان با دیگران دارند. آن ها در کنار دیگران احساس ناامنی می کنند ، به ویژه در ارتباط با افرادی که به خیال آن ها ، آدمهایی بی عیب بوده یا افرادی که ممکن است نقص هایشان را ببینند. آن ها ممکن است حسود و اهل رقابت باشند ، به ویژه در حوزه هایی که احساس نقص می کنند و گاهی اوقات تمایلات بین فردی را به عنوان یک "بازی بشین پاشو " می نگرند. اغلب برای زندگی مشترک ، همسری طرد کننده و انتقاد گر انتخاب می کنند و ممکن است به افرادی که آنها را دوست دارند، انتقاد کنند. ( گورکو مارکس در یک نامه احساسی نوشت : نمی خواهم به باشگاهی تعلق داشته باشم که مرا به عنوان یک عضو عادی و معمولی نگاه می کند. ) بسیاری از ویژگیهای افراد خود شیفته - مانند خود بزرگ بینی و معیارهای سرسختانه – میتواند نمایی از طرح واره نقص باشد. چنین ویژگیهایی در بسیاری از افراد به عنوان جبران احساس زیربنایی نقص و شرمندگی عمل می کنند.

افراد به دلیل این که ممکن است دیگران نقص های آنها را ببینند از روابط صمیمی یا موقعیتهای اجتماعی کناره گیری می کنند. مشاهدات بالینی نشان می دهد که اختلال شخصیت اجتنابی ، شایع ترین نمود طرح واره نقص است که سبک مقابله ای اجتناب را در بر می گیرد. همچنین این طرح واره می تواند به سوء مصرف مواد، اختلال خوردن و مشکلات جدی دیگری منتهی شود.

انزوای اجتماعی

سیمای بالینی طرح واره

افرادی که این طرح واره را دارند ، معتقدند با بقیه خیلی فرق دارند. آن ها به هیچ گروهی ، احساس تعلق خاطر نمی کنند. بیشتر احساس می کنند منزوی شده اند. هر کسی که احساس کند متفاوت از دیگران است ممکن است این طرح واره در ذهن او شکل بگیرد، مانند افراد خیلی باهوش ، اعضای خانواده های مشهور، افرادی که خیلی زیبا یا خیلی زشت هستند، مردان و زنان همجنس باز ، اقلیت های قومی ، کودکان الکلیک ، بازماندگان حوادث آسیب زا، افراد مبتلا به ناتوانی های جسمی ، کودکان یتیم و بی سرپرست و افرادی که متعلق به طبقات اقتصادی خیلی بالا یا خیلی پایین اجتماع هستند.

رفتارهای معمول این افراد عبارتند ازدر حاشیه ماندن یا اجتناب از وارد شدن به گروهها . این افراد به فعالیتهایی تمایل دارند که مستلزم گوشه گیری و تنهایی است. اغلب افراد تنها ، این طرح واره را دارند. فرد ممکن است بخشی از یک خرده فرهنگ باشد، اما با این حال ممکن است احساس کند که از اجتماع بیگانه شده است. فرد ممکن است احساس کند با تمام گروهها بیگانه شده است.

حوزه عملکرد و خودگردانی مختل

وابستگی / بی کفایتی

سیمای بالینی طرح واره

این افراد ، خودشان افرادی درمانده و کودک وار نشان می دهند. آن ها احساس می کنند توانایی مراقبت از خودشان را ندارند ، در زندگی بسیار درمانده اند و خود را در مقابله با مشکلات ، بی کفایت می بینند. این طرح واره دو بعد دارد: بعد اول، بی کفایتی است : چنین افرادی ، اعتمادی به تصمیم ها و قضاوت های زندگی روزمره خود ندارند. آن ها از این که به تنهایی تغییر کنند ، می ترسند و به شدت از تغییر، نفرت دارند. آن ها نمی توانند کارهای جدید را خودشان به تنهایی انجام دهند و معتقدند به کسی نیاز دارند تا به آن ها نشان دهد که چه کار کنند. چنین افرادی احساس می کنند، مانند کودکان کم سن و سال، برای زنده نگهداشتن خود به والدین نیازمندند و بدون کمک آن ها ممکن است بمیرند. در شکل افراطی این طرح واره ، افراد معتقدند نمی توانند برای خودشان ، غذا، لباس و سرپناهی فراهم کنند، مسافرت بروندیا کارهای ساده زندگی روزمره را انجام دهند.

 دومین بعد ، یعنی وابستگی ، به دنبال بعد اول به وجود می آید. از آن جایی که این افراد نمی توانند به تنهایی از پس کارهایشان برآیند ، تنها هدف آن ها ، پیدا کردن افرادی است که به آنها وابسته شوند. افرادی که برای مراقبت از خودشان پیدا می کنند، معمولاً والدین یا جانشین والدین نظیر همسر، همسالان ، دوستان ، سرپرستاران شغلی یا درمان گران هستند. این افراد به عنوان نماد والدین به شمار می روند که یا هر کاری انجام می دهند یا این که در کار جدید ، قدم به قدم به آن ها می گویندچه کار کنند. ایده اصلی آنها اینست : "من بی کفایتم ، پس باید به دیگران وابسته شوم" .

رفتارهای معمول این افراد عبارتند از: کمک خواهی از دیگران ، پرس و جوی مداوم راجع به نحوه انجام کارهای جدید ، اطمینان طلبی مداوم راجع به تصمیم ها ، ناتوانی در تنهایی سفر کردن، ناتوانی در مدیریت مالی ، کنار گذاشتن کارها ، خودداری از پذیرش مسؤولیت های اضافی ( مانند ارتقاء شغلی ) و اجتناب از قبول وظایف جدید. اغلب اوقات، ناتوانی در رانندگی به عنوان استعاره ای برای این طرح واره به کار می رود. افرادی که طرح واره وابستگی / بی کفایتی دارند، اغلب از رانندگی به تنهایی می ترسند و از این کار اجتناب می کنند؛ زیرا معتقدند ممکن است در حین رانندگی گم شوند، ماشین آن ها خراب شود و نتوانند آن را درست کنند. گاهی اوقات ممکن است حادثه غیر مترقبه ای پیش بیاید و آن ها ندانند چگونه باید با این حادثه کنار بیایند. آنها نمی توانند خودشان مشکلاتشان را حل کنند، لذا به کسی نیاز دارند که راه حلی به آنها ارائه دهد یا مشکلاتشان را حل کند.

این افراد معمولاً با هدف دستیابی به استقلال و کفایت، برای درمان مراجعه نمی کنند، بلکه به دنبال یک داروی جادویی می گردند و یا می خواهند متخصصی پیدا کنند که به آن ها بگوید که چه کار کنند. مشکلات چنین افرادی معمولاً در قالب علائم محورI مثل اضطراب ، اجتناب هراس گونه یا مشکلات جسمی ناشی از استرس بروز می یابند. آن ها ممکن است به دلیل ترس از ترک همسر یا نماد والدینی که کنترل گر، محروم کننده و بدرفتار هستند، افسرده شوند؛ زیرا معتقدند بدون کمک آنها نمی توانند به زندگی ادامه دهند. نکته جالب این که همسر چنین افرادی اغلب به والدین این افراد شبیه هستند که طرح واره وابستگی / بی کفایتی را در ذهن آنها شکل داده اند. معمولاً هدف این افراد ، رفع سریع علائم است و تمایلی به تغییر احساس اصلی خود در مورد وابستگی و بی کفایتی ندارند.

درصد کمی از افراد که طرح واره وابستگی / بی کفایتی دارند با مستقل نمایی ، سعی در جبران افراطی این طرح واره دارند. هر چند آن ها در باطن ، احساس بی کفایتی می کنند ، ولی سعی می کنند هر کاری را خودشان انجام دهند. آن ها برای انجام کار به هیچ کس اعتماد ندارند و حتی در موقعیتهایی که وابستگی یک پدیده طبیعی است ، سعی می کنند به دیگران واسته نشوند. این افراد مانند کودکانی که هنوز به حد کافی رشد نکرده اند و مجبورند خیلی سریع رشد کنند، کارهایشان را خودشان به تنهایی انجام می دهند، اما با این حال ، اضطراب زیادی را تحمل می کنند. آن ها کارها را خودشان به عهده می گیرند و ممکن است این کار را به نحو احسن انجام دهند. آن ها سعی می کنند خودشان مستقلاً تصمیم بگیرند و ممکن است گاهی اوقات تصمیم های خوبی اتخاذ کنند، اما در درون خود همیشه این احساس را دارند که نمی توانند این کارها را با موفقیت به سر منزل مقصود برسانند.

آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری

سیمای بالینی طرح واره

چنین افرادی معتقدند که در زندگی آن ها ، هر لحظه، فاجعه ای به وقوع می پیوندد. آنها اعتقاد راسخ دارند که همیشه برایشان وقایع وحشتناک و غیر قابل کنترل رخ می دهد. آن ها معتقدند که ناگهان به یک بیماری جسمی مبتلا می شوند، بلایای طبیعی برایشان اتفاق می افتد، قربانی یک جنایت می شوند، تصادف وحشتناکی می کنند، پولشان را گم می کنند، دچار بحرانهای عصبی شده یا این که دیوانه می شوند. آن ها معتقدند حوادث ناگواری برایشان رخ می دهد که قادر به جلوگیری از آن ها نیستند. هیجان مسلط این افراد ، اضطراب است، از پایین ترین سطح ترس تا یک حمله آسیمگی تمام عیار. این افراد بر خلاف افرادی که طرح واره وابستگی دارند ، از کنار آمدن با موقعیت های زندگی روزمره نمی ترسند، بلکه بیشتر می ترسند که حوادث ناگواری برای آن ها پیش بیاید.

اغلب این افراد به منظور مقابله با طرح واره از اجتناب یا جبران افراطی استفاده می کنند. آن ها ممکن است به اختلال هراس مبتلا شوند، زندگی محدودی را برگزینند، از داروهای آرام بخش استفاده کنند، دست به تفکر جادویی بزنند، درگیر آیین مندی های وسواسی شوند یا به " علائم ایمنی بخش " متوسل شوند مانند همراهی با فردی قابل اعتماد، همراه داشتن یک بطری آب یا داروهای آرام بخش. هدف از انجام تمام این رفتارها، جلوگیری از وقوع حوادث ناگوار است.

گرفتار/ خود تحول نیافته

سیما ی بالینی طرح واره

وقتی این افراد وارد فرآیند درمان می شوند ، اغلب آن قدردر شخصیت افراد مهم زندگیشان ذوب شده اند که نه خودشان و نه درمانگر ، نمی توانند به طور واضح بگویند ریشه هویت فرد کجاست و چه قدر گرفتار هویت دیگران هستند.این فرد معمولاً یکی از والدین یا نماد والدین است نظیر همسر، رئیس یا بهترین دوست. افرادی که این طرح واره را دارند، رابطه هیجانی بسیار نزدیکی با نماد والدین دارندبه گونه ای که از فردیت یابی کامل و رشد اجتماعی طبیعی آن ها جلوگیری می کند. ( یکی از این افراد که گرفتار شخصیت مادرش شده بود، برای درمانگر توضیح داد که چگونه مادرش تلاش می کرده او را از ازدواج منصرف کند. مادرش به وی می گفت: " پسرم ، من می دانم که چه چیزی به صلاح توست. علاوه بر این ، من بیشتر از هر زنی ، تو را دوست دارم و به تو عشق می ورزم.")

بسیاری از این افراد معتقدند بدون حمایت مداوم از سوی نماد والدین نمی توانند به زندگی خود ادامه دهند و به همین دلیل شدیداً به دیگران نیازمندند. آن ها احساس تعلق خاطر شدیدی به نماد والدین دارند به گونه ای که فکر می کنند دو روح در یک بدن هستند. ( افراد ممکن است احساس کنند می توانند ذهن طرف مقابل را بخوانند یا این که بدون سؤال کردن از طرف مقابل، بدانند او چه احساسی دارد.) آن ها معتقدند که تعیین هر گونه مرز ارتباطی با نماد والدین اشتباه استو هر گاه این کار را انجام می دهند، دچار احساس گناه می شوند. آن ها تمام آرزوها و اسرار خود را به طرف مقابلشان می گویند و انتظار دارند، آن ها نیز همین کار را بکنند. چنین افرادی احساس می کنند در شخصیت نماد والدین ذوب شده اند و ممکن است احساس درماندگی کنند.

ویزگیهایی که مطرح شد، مربوط به بخش گرفتار این طرح واره هستند. علاوه بر این ، خود تحول نیافته نیز بخش دیگری از این طرح واره است، یعنی فقدان هویت فردی که افراد اغلب آن را به صورت احساس پوچی تجربه می کنند. این افراد اغلب احساسی را که نسبت به خودشان دارند از دست می دهند، زیرا برای پیوند با نماد وادین ناگزیر بودند از هویت خودشان صرف نظر کنند. افرادی که خود تحول نیافته دارند، فکر می کنند در یک دنیای بی در و پیکر غرق شده اند. آن ها نمی دانند کی هستند و چه تمایلاتی دارند. این افراد استعداد و ویژگی ممتازی را در خود پرورش نداده اند و از استعدادهای طبیعی شان نیز بهره ای نبرده اند. این کارها معمولاً برای آنها پیامدهای مثبتی به دنبال دارد و دوست دارند این کارها را انجام بدهند. افرادی که این بخش از طرح واره در آن ها افراطی است، ممکن است نسبت به وجود واقعی شان شک کنند.

گرفتار و خود تحول نیافته ، بخش هایی از یک طرح واره اند که اغلب با یکدیگر همپوشی دارند، اما ممکن است همیشه این طور نباشد. افراد می توانند بخش خود تحول نیافته را بدون بخش گرفتار داشته باشند. بعد خود تحول نیافته بنا به دلایلی، مانند اطاعت، ممکن است بیشتر از بعد گرفتار به وجود آید. به عنوان مثال، افرادی که در دوران کودکی تحت سلطه دیگران بوده اند، ممکنه است هیچ وقت به هویت مستقلی دست نیابند، زیرا همیشه تحت فشار بوده اند تا هر چه را که والدین پر توقعشان می گویند انجام دهند. با این وجود، افرادی که گرفتار یکی از والدین یا نماد والدین شده اند، عقاید، علاقه مندیها، انتخاب ها و اهداف آن ها صرفاً نشانگر شخصی است که با او ارتباط خیلی نزدیکی دارند. آنها فکر می کنند، زندگی نماد والدینشان واقعی تر از زندگی خودشان است:در حقیقت نماد والدین ، ستاره ای است که آن ها دنباله آن هستند. به همین ترتیب ، افرادی که خود تحول نیافته دارند، ممکن است رهبران قدرتمندی را انتخاب کنند تا بتوانند خودشان را در آن ها گرفتار کنند.

رفتارهای معمول این افراد عبارتند ازتقلید از رفتارهای نماد والدین، صحبت کردن و فکر کردن در مورد آنها، تماس مداوم با نماد والدین و واپس زنی تمامی افکار، احساسات و رفتارهایی که با افکار، احساسات و رفتارهای نماد والدین تفاوت دارند. وقتی افراد تلاش می کنند از بیماری که گرفتارش شده اند به طریقی جدا شوند، به شدت دچار احساس گناه می شوند.

شکست

سیمای بالینی طرح واره

افرادی که طرح واره شکست دارند معتقدند نسبت به همسالان خود در حوزه های پیشرفت، مانند شغل، مسائل مالی، منزلت اجتماعی ، تحصیل یا ورزش، شکست خورده اند. آن ها احساس می کنند در مقایسه با دیگران واقعاً بی کفایتند- به گونه ای که خودشان را انسان هایی دیوانه، نالایق، بی استعداد، نادان یا ناموفق می نگرند- و معتقدند ذاتاً از داشتن استعداد موفقیت محرومند.

رفتارهای معمول چنین افرادی عبارتند از تسلیم طرح واره شدن از طریق ضایع کردن خودشان یا انجام کارها با بی میلی، رفتارهای اجتنابی مانند اهمال کاری یا انجام ندادن تکالیف و رفتارهای جبران افراطی مثل کار کردن بی وقفه یا شکلهای دیگر پیشرفت طلبی. افرادی که طرح واره شکست را به صورت افراطی جبران می کنند، معتقدند مثل دیگران آن قدر باهوش یا با استعداد نیستند، اما می توانند با تلاش بسیار و پشتکار زیاد به چنین وضعی نائل شوند. آنها اغلب آدمهای کاملاً موفقی از آب درمی آیند، با این حال احساس می کنند موفقیت های آن ها ساختگی و جعلی است. این افراد در جهان بیرون به ظاهر موفق به نظر می رسند، اما احساس زیر بنایی آن ها این است که در آستانه شکست قرار دارند.

نکته مهم تمایز بین طرح واره شکست از طرح واره معیارهای سرسختانه است. افرادی که طرح واره معیارهای سرسختانه دارند، معتقدند در دستیابی به انتظارات بالای خود( یا والدینشان ) شکست خورده اند، اما می دانند کارشان را تقریباً بهتر از میانگین افرادی که همان کار را دارند، انجام داده اند. افرادی که طرح واره شکست دارند، معتقدند کارشان در مقایسه با اغلب همکاران خود، بدتر انجام داده اند و همکارانشان شایسته تر از آن ها هستند. بیشتر افرادی که طرح واره شکست در ذهن آن ها شکل گرفته است ، کارشان را به خوبی افراد هم سن و سالشان انجام نمی دهند. شکست در زندگی آن ها به صورت یک پیش گویی خودکامبخش عمل می کند. تمایز بین طرح واره شکست و طرح واره وابستگی/ بی کفایتی نیز مهم است، زیرا طرح واره وابستگی/ بی کفایتی ، به جای حوزه پیشرفت، بیشتر عملکرد روزانه فرد را درگیر می کند. طرح واره شکست در حوزه ثروت، منزلت اجتماعی ، شغل، ورزش و تحصیل جای می گیرد، در حالی که طرح واره وابستگی/ بی کفایتی تصمیم های روزمره و مراقبت از خود در زندگی روزانه را هدف قرار می دهد. طرح واره شکست اغلب به طرح واره نقص منجر می شود. احساس شکست در حوزه های پیشرفت باعث می شود، فرد احساس کند در شخصیت خود نقص و مشکلی وجود دارد.

حوزه محدودیت های مختل

استحقاق/ بزرگ منشی

سیمای بالینی طرح واره

این افراد احساس می کنند افراد خاصی هستند و معتقدند که از دیگران برترند. از آن جایی که این افراد ، احساس می کنند به نوعی نخبه هستند، در نتیجه این حق را به خود می دهند که از امتیازها ، حقوق و مزایای ویژه ای بهره مند باشند و از طرف دیگر خود را به اصل احترام متقابل که زیر بنای روابط سالم انسانی است، پایبند نمی دانند. آنها تلاش می کنند رفتارهای دیگران را برای ارضاء نیازهای خودشان کنترل کنند، بدون این که با نیازهای دیگران همدلی کنند. آن ها در فعالیتهای خودخواهانه و بزرگ منشانه درگیر می شوند. علاوه بر این، بر کاری که انجام می دهند، یا سخنی که می گویند یا چیزی که می خواهند سماجت بسیار به خرج می دهند، بدون این که متوجه آسیب هایی باشند که به دنبال این کار به دیگران وارد می شود. رفتارهای معمول این افراد عبارتند از: رقابت طلبی افراطی، فخر فروشی، سلطه گری، بیان قدرت به شیوه نامناسب و تحمیل نظرات خود به دیگران.

بین دو گروه از افرادی که طرح واره استحقاق دارند ، تمایز قائل شده ایم : افرادی که طرح واره " استحقاق ناب " دارند و افرادی که در پیشینه پژوهشی اختلالات شخصیت به نام " خود شیفته " از آن ها یاد می شود. افراد خود شیفته، برای جبران افراطی طرح واره های زیر بنایی نقص و محرومیت هیجانی، به گونه ای عمل می کنند که انگار مستحق آن رفتار هستند. ما این نوع خود شیفتگی را " استحقاق شکننده " می نامیم. هدف اصلی درمان برای این دسته از افراد تغییر طرح واره محرومیت هیجانی و نقص است. محدودیت گزینی در ارتباط با این افراد مهم است، اما محور اصلی درمان نیست.

افرادی که طرح واره استحقاق ناب دارند، در دوران کودکی ، لوس بار آمده اند و این رفتارها را در بزرگسالی نیز ادامه می دهند. استحقاق آن ها به عنوان جبران افراطی طرح واره زیر بنایی نگریسته نمی شود و شیوه مقابله ای با تهدید ادراک شده نیز به شمار نمی رود. افرادی که طرح واره استحقاق ناب دارند، معمولاً طرح واره های زیر بنایی آنها آماج درمان قرار نمی گیرد، بلکه محدودیت گزینی ، محور اصلی درمان است. در این جا ، بر طرح واره استحقاق ناب متمرکز می شویم ، اگر چه بسیاری از این راهبردها می تواند به هنگام کار با افراد مبتلا به اختلال شخصیت خود شیفته نیز مفید و مؤثر باشد.

گروه دیگر این افراد را " استحقاق وابسته " می نامیم که ترکیبی از طرح واره استحقاق و وابستگی است. این افراد احساس می کنند حق دارند به دیگران وابسته شوند، به گونه ای که آن ها از ایشان مراقبت کنند. آن ها معتقدند دیگران باید نیازهای روزمره شان را به غذا ، لباس، سرپناه و هزینه مسافرت تامین کنند و اگر این کارها را انجام ندهند، عصبانی می شوند. درمانگر در درمان این گروه از افراد، باید همزمان بر روی طرح واره های استحقاق و وابستگی کار کند.

خویشتن- داری/ خود- انضباطی ناکافی

سیمای بالینی طرح واره

افراد دارای این طرح واره، معمولاً فاقد دو ویژگی هستند: (1) خویشتن- داری، یعنی توانایی کنترل هیجان ها و تکانه های خود (2) خود- انضباطی، یعنی توانایی تحمل خستگی و ناکامی در حین انجام کارها. این افراد نمی توانند هیجان ها و تکانه های خود را به شیوه ای مناسب تحمل کنند. آن ها هم در زندگی و هم در به تاخیر انداختن رضایت آنی برای دستیابی به اهداف بلند مدت آتی ، مشکلات عدیده ای دارند. به نظر می رسد آن ها به قدر کافی از پیامدهای منفی رفتارشان تجربه نیاموخته اند. آن ها نه می دانند و نه می خواهند خویشتن- داری یا خود- انضباطی کافی را در زندگی خود اعمال کنند. ( در رمان " کارت پستالهایی از لب مرز " اثر " کاری فیشر" ؛{1989، ص 1} این مسئله به وضوح بیان شده است : " رضایت آنی اما گذرا، مایه دردسر است ".                                                                                

در انتهای پیوستار این طرح واره ، افرادی قرار دارند که به نظر می رسد مثل بچه های کم سن و سالی  هستند که اصلاً انضباطی در مورد آن ها اعمال نشده است. در شکلهای خفیف تر این طرح واره، افراد تأکید اغراق آمیزی بر اجتناب از ناراحتی دارند. آن ها ترجیح می دهند که از درد، تعارض ، روبه رو شدن با مشکلات ، مسؤولیت پذیری و کار کردن زیاد اجتناب کنند، حتی اگر به قیمت از دست دادن رضایت فردی و انسجام شخصیتی شان تمام شود.

رفتارهای معمول این افراد عبارتند از : تکانشگری ، حواس پرتی ، آشفتگی ، بی میلی در پشتکار برای انجام تکالیف ملال آور و روزمره ، بیان شدید هیجان مثل قشقرق راه انداختن یا بروز رفتار نمایشگرانه ، عادت در تاخیر و بی ثباتی. تمام این رفتارها معمولاً حاکی از دستیابی به رضایت های آنی و فدا کردن اهداف آتی هستند.

این طرح واره اصولاً در افراد معتاد یا سوء مصرف کننده مواد وجود ندارد. سوء مصرف مواد، شاخص این طرح واره نیست، اگر چه اغلب با آن همراه است. رفتارهای اعتیادی مانند سوء مصرف دارو یا الکل، پرخوری، قمار بازی، رابطه جنسی وسواس گونه، ماهیتاً نشانگر وجود این طرح واره نیستند. رفتارهای اعتیادی می توانند راهی برای مقابله با دیگر طرح واره ها باشد: رفتارهای اعتیادی می توانند به عنوان راهی برای اجتناب از درد هر طرح واره ای در نظر گرفته شوند. این طرح واره در افرادی شکل می گیرد که در کنترل کردن و منضبط کردن خودشان در بسیاری از موقعیتها مشکل دارند. آن ها در تحمیل محدودیت گزینی نسبت به هیجان ها و تکانه هایشان در بسیاری از قلمروهای زندگی با شکست مواجه می شوند و مشکلات خویشتن- داری زیادی را در حوزه های مختلف زندگی نشان می دهند که فقط منحصر به رفتارهای اعتیادی نیست.

معتقدیم که هرکودکی با ذهنیت تکانشی به دنیا می آید و این ذهنیت بخش طبیعی وجود هر انسانی است ، اما این تکانشگری تحت نفوذ خویشتن- داری و خود انضباطی قرار نگیرد به یک پدیده ناسازگار تبدیل می شود. کودکان طبیعتاً بی انضباط و کنترل ناپذیرند. به طور کلی از طریق تجارب موجود در خانواده و جامعه یاد می گیریم که منضبط تر و خویشتن دارتر شویم. ذهنیت بزرگسال سالم را درون سازی می کنیم که می تواند کودک تکانشگر را به منظور دستیابی به اهداف بلند مدت کنترل کند. گاهی اوقات مشکلات دیگری مثل اختلال نقص توجه/ بیش فعالی، راه رسیدن کودک به این امر را ناهموار می سازند. اغلب اوقات باورها و احساسهای خاصی همراه با این طرح واره وجود ندارد. به ندرت پیش می آید که این افراد بگویند " حق دارم همه احساسهایم را بیان کنم " یا " من باید تکانشی عمل کنم "، بلکه آن ها این طرح واره را خارج از کنترل شان تجربه می کنند. بر خلاف دیگر این طرح واره ها ، این طرح واره در فرد احساس همخوان با خود ایجاد نمی کند. متوجه شدیم که اغلب افرادی که این طرح واره را دارند، می خواهند خویشتن دارتر و منضبط تر شوند. آن ها برای این کار تلاش می کنند، اما تلاشهایشان دوام چندانی ندارد.

ذهنیت تکانشی ، ذهنیتی است که باعث می شود فرد به طور خودانگیخته و آزادانه عمل کند. چنین فردی می تواند تفریح کند ، شاد باشد ، و شیطنت کند. این جنبه مثبت ذهنیت تکانشی است ، اما وقتی حالت افراطی به خود بگیرد- وقتی با دیگر جنبه های خویشتن در تعادل نباشد- معایب آن بر مزایایش می چربد و برای فرد، حالت آسیب زایی به همراه خواهد داشت.

حوزه دیگر- جهت مندی

اطاعت

سیمای بالینی طرح واره

این افراد به دیگران اجازه می دهند بر آن ها سلطه پیدا کنند. آن ها تسلیم کنترل دیگران می شوند، چون احساس می کنند در غیر این صورت از طریق تنبیه یا رها شدن ، تحت فشار قرار می گیرند. دو شکل از این طرح واره وجود دارد: اطاعت از نیازها، که افراد تمایلات و آرزوهای خود را وا پس زنی می کنند و در عوض از توقعات دیگران پیروی می کنند و اطاعت از هیجان ها ، که افراد به دلیل ترس از انتقام گیری دیگران، احساسات خود ( به ویژه خشم) را واپس زنی می کنند. افراد مبتلا به این طرح واره ، ادراکشان این است که نیازها و احساساتشان برای دیگران ارزشی ندارد و مهم تلقی نمی شود. این طرح واره تقریباً همیشه منجر به افزایش خشم می شود و به صورت علائم ناسازگاری مانندرفتار پرخاشگرانه- منفعلانه، طغیان شدید و خارج از کنترل خشم ، علائم روان- تنی ، کناره گیری از مهر و محبت، برون ریزی و سوء مصرف مواد بروز می کند.

سبک مقابله ای افرادی که این طرح واره را دارند، معمولاً تسلیم است. آن ها به شدت مطیع دیگران هستند و نسبت به این که در مخمصه بیفتند، حساسیت زیادی نشان می دهند. این افراد احساس می کنند دیگران آن ها را تهدید می کنند، هیچ کاری نمی توانند انجام دهند و از دست دیگران به ستوه آمده اند.فکر می کنند تنها مزیت زنده ماندن آن ها این است که فقط مایه دلخوشی مراجع قدرتند: مراجع قدرت، قوی تر و با نفوذترند، لذا افراد مجبورند تسلیم آنها شوند. افرادی که چنین طرح واره ای دارند ، ترس زیادی را نیز تجربه می کنند. واقعیت این است که آن ها می ترسند اگر نیازها و احساسات خود را بیان کنند، وقایع ناگواری برایشان پیش بیاید. حتی ممکن است افراد مهم زندگیشان ازدست آنها عصبانی شوند، رهایشان کنند و آنها را با تنبیه ، طرد و انتقاد روبرو سازند. چنین افرادی نیازها و احساسات خود را واپس زنی می کنند، نه به این دلیل که احساس می کنند باید نیازها و احساسهای خود را واپس زنی کنند، بلکه به این دلیل که مجبورند چنین کاری انجام دهند.اطاعت آن ها به دلیل ارزش یا تمایل درون سازی شده برای کمک به دیگران نیست، بلکه بیشتر مبتنی بر ترس از تلافی کردن دیگران است؛ در حالی که ارزش درون سازی شده افرادی که طرح واره های " ایثار"، " بازداری هیجانی" و " معیارهای سرسختانه " دارند، این است که آن ها حق ندارند نیازها و احساسات شخصی خود را بیان کنند. آن ها معتقدند بیان نیازها و احساسات به هر طریقی که باشد، غلط است. وقتی این کار را انجام می دهند، احساس شرمندگی و گناه می کنند. افرادی که این سه طرح واره را دارند، احساس نمی کنند تحت کنترل دیگران هستند، بلکه کانون کنترل آن ها درونی است. از سوی دیگر، کانون کنترل افرادی که طرح واره اطاعت دارند ، بیرونی است. آن ها معتقدند، چه درست و چه غلط، باید از مراجع قدرت اطاعت کنند و اگر این کار را نکنند ممکن است تنبیه شوند.

اغلب اوقات این طرح واره منجر به رفتار اجتنابی می شود. افراد از موقعیتهایی که ممکن است تحت کنترل دیگران قرار بگیرند یا ممکن است گیر دیگران بیفتند، اجتناب می کنند. برخی از این افراد از روابط عاشقانه دراز مدت اجتناب می کنند، زیرا این روابط را به عنوان به تله افتادن یا هراس از مکانهای بسته تجربه می کنند. همچنین این طرح واره می تواند به صورت افراطی جبران شود که در این صورت علائمی مثل نافرمانی، مخالفت جویی و سرکشی بروز پیدا می کنند. سرکشی رایج ترین شکل جبران افراطی طرح واره اطاعت است.

ایثار

سیمای بالینی طرح واره

این افراد مثل افرادی که طرح واره اطاعت دارند، به ارضاء نیازهای دیگران توجه دارند، به گونه ای که نیازهای خودشان را فدا می کنند. با این حال، بر خلاف افرادی که طرح واره اطاعت دارند، این افراد، با اراده خودشان تصمیم می گیرند چنین کاری انجام دهند. آن ها به این دلیل چنین کاری را انجام می دهند که می خواهند از درد و رنج دیگران جلوگیری کنند، چون از طرفی معتقدند این کار درست است و از طرف دیگر نمی خواهند احساس گناه و خود خواهی کنند. ایثار، اغلب در ارتباط با افراد مهم زندگی رخ می دهد و افراد معتقدند اطرافیان آنها ، انسانهایی نیازمندند. طرح واره ایثار اغلب پیامد چیزی است که ما به آن " خلق و خوی بی نهایت دلسوز و غمخوار" می گوییم ، یعنی حساسیت زیاد به درد و رنج دیگران. برخی از این افراد، آن قدر نسبت به درد روانی دیگران حساسند که انگیزه زیادی برای تسکین یا جلوگیری از آن پیدا می کنند. آن ها نمی خواهند کاری انجام دهند که باعث درد و رنج دیگران شود. مؤلفه اصلی طرح واره ایثار، مسؤولیت پذیری افراطی نسبت به دیگران است. در نتیجه این طرح واره با مفهوم " وابستگی بیمار گونه " همپوشی پیدا می کند.

علائم روان تنی مثل سردرد، مشکلات معده ای- روده ای ، درد مزمن یا خستگی در افرادی که این طرح واره را دارند، شایع است. علائم جسمی ممکن است بدون این که افراد بخواهند یا آگاه باشند، برای آن ها جلب توجه دیگران را به ارمغان بیاورد. آن ها احساس می کنند اجازه دارند دلسوز دیگران باشند. اگر خودشان" واقعاً مریض " باشند به دیگران اجازه نمی دهند از ایشان مراقبت کنند. این علائم ممکن است نتیجه مستقیم استرسی باشد که آن ها از روابطشان تجربه کرده اند، زیرا در روابط این گونه افراد، تعادل وجود ندارد و بیشتر به دیگران ، سرویس می دهند.

افرادی که طرح واره ایثار دارند، تقریباً همیشه طرح واره محرومیت هیجانی را نیز دارند. آن ها نیازهای دیگران را ارضاء می کنند، اما به نیازهای خودشان چندان توجهی ندارند. به ظاهر، طرح واره ایثار دارند، اما در اصل ، احساس عمیق محرومیت هیجانی در طرح واره آنها ریشه دوانده است. گاهی اوقات نسبت به افرادی که به آن ها خدمت می کنند، عصبانی می شوند. معمولا این افراد آن قدر به دیگران خدمت می کنند که در پایان به ضرر خودشان تمام می شود.

این افراد اغلب انتظار ندارند دیگران ، محبتهای آن ها را تلافی کنند، اما وقتی چنین کاری از سوی دیگران صورت نمی گیرد، دلخور می شوند. خشم، همنشین گریز ناپذیر این طرح واره نیست، اما افرادی که برای دیگران بیش از حد مایه می گذارند و اطرافیان آن ها جواب محبتهایشان را نمی دهند، معمولاً ناراحت می شوند.

همان طور که در خصوص طرح واره اطاعت گفته شد، نکته مهم ، تمایز طرح واره ایثار از طرح واره اطاعت است. وقتی افراد طرح واره اطاعت دارند، به خاطر ترس از پیامدهای بیرونی، تسلیم نیازهایشان می شوند، چون می ترسند مبادا دیگران از آن ها انتقام بگیرند. اما افرادی که طرح واره ایثار دارند به خاطر معیارهای درونی، تسلیم نیازهایشان می شوند. ( طبق مراحل رشد اخلاقی کلبرگ{1963}، ایثار نسبت به اطاعت، نشانگر رشد اخلاقی بالاتری است.) افراد مطیع ، معتقدند که تحت کنترل دیگران هستند، اما افرادی که طرح واره ایثار دارند بر این باورند که قدرت انتخاب دارند.

ریشه های تحولی این طرح واره ها، کاملاً متفاوت است. اگر چه آن ها همپوشی دارند، اما ریشه های تحول آنها دقیقاً متضاد یکدیگر است. طرح واره اطاعت، معمولاً پیامد زندگی با والدین سلطه گر و کنترل کننده است، در حالی که والدین افراد دارای طرح واره ایثار، معمولاً افرادی ضعیف، نیازمند، کودک صفت، درمانده، بیمار یا افسرده بوده اند. بنابراین، طرح واره اطاعت به خاطر تعامل با والدینی به وجود آمده است که به شدت سختگیر بوده اند، در حالی که طرح واره ایثار به دلیل زندگی با والدین ناتوان یا درمانده در ذهن فرد شکل گرفته است. کودکی که از همان ابتدای زندگی ، نقش " کودک والدگونه "را پذیرفته است، به احتمال زیاد در بزرگسالی دچار طرح واره ایثار می شود.

افرادی که طرح واره ایثار دارند، رفتارهای خاصی نشان می دهند مثل گوش دادن به درد دل دیگران به جای صحبت کردن درباره خودشان، مراقبت از دیگران، مشکل در انجام کاربرای خودشان، متمرکز شدن بر نیازهای دیگران، احساس ناراحتی هنگام توجه کردن به خودشان، درخواست غیر مستقیم چیزی به جای این که مستقیماً آن را از دیگران بخواهند. ( یکی از افراد ما ، داستان زیر را درباره مادر ایثارگرش تعریف کرد: " یک روز صبح می خواستم قهوه درست کنم. مادرم آمد توی آشپزخانه و من از او سؤال کردم آیا میل دارد برای او قهوه درست کنم. مادرم گفت: نه، نمی خواهم باعث زحمتت بشوم، نه، زحمت نکش." من دوباره گفتم: اجازه بده یک لیوان قهوه برایت درست کنم. مادرم گفت: "نه، نه". یک لیوان قهوه برای خودم درست کردم و وقتی می خواستم قهوه را بنوشم ، مادرم گفت: نمی توانستی یک لیوان هم برای من درست کنی" ؟).

این طرح واره ، نفع ثانویه نیز دارد. این طرح واره، جنبه های مثبت هم دارد، تنها وقتی حالت مرضی به خود می گیرد که از تعادل خارج شود. افراد، ممکن است از این که آدمهای دلسوزی هستند، احساس غرور کنند. از این که رفتار نوع دوستانه ای دارند، احساس خوبی داشته باشند و به اخلاق شرافتمندانه خود افتخار کنند. ( گاهی اوقات طرح واره حالت سازگارانه ای ندارد، یعنی فرد هر چه قدر هم ایثارگری کند، با این وجود فکر می کنند کار خاصی انجام نداده است که این فکر، لاجرم احساس گناه را به دنبال خواهد داشت.) یکی دیگر از منابع بالقوه نفع ثانوی طرح واره ایثار، این است که فرد می تواند توجه دیگران را به خود جلب کند. بسیاری از مردم از کمک و همدلی فرد ایثارگر لذت می برند و افرادی که طرح واره ایثار دارند، معمولاً دوستان زیادی پیدا می کنند، اگر چه اغلب نیازهای خودشان در این روابط ارضاء نمی شود.

در قالب رفتارهای حاکی از جبران افراطی، برخی از افراد ممکن است بعد از مدت زمان طولانی ایثارگری و فداکاری ، ناگهان رفتارهای پرخاشگرانه افراطی نشان دهند. آن ها ممکن است عصبانی شوند و روابط خود را با دیگران به هم بزنند. وقتی که فرد ایثارگر، احساس کند از زحمات او قدردانی نشده است، ممکن است با گفتن این جمله از طرف مقابل انتقام بگیرد:" نوکر حلقه به گوش شما نیستم که هر کاری بخواهید برای شما انجام بدهم". یکی از افرادی که طرح واره ایثار داشت، حادثه زیر را بعد از مرگ مادرش به درمانگر تعریف کرد: دختر نوجوانی بودم که برای پدرم غذا می پختم، خانه را مرتب می کردم و لباسهای او را می شستم و اتو می کردم. یک روز در حالی که داشتم لباسها را اتو می کردم پدرم وارد شد و به من گفت: " از این به بعد وقتی می خواهی لباسهای مرا به چوب لباسی آویزان کنی، با گیره آویزان کن". اتو کردن را رها کردم و از اتاق بیرون رفتم و تصمیم گرفتم که دیگر هیچ وقت خانه را مرتب نکنم و لباسهای پدرم را نشویم و اتو نکنم. نتیجه گرفتم: " حالا که این طور شده ، از این به بعد لباسهای خودم را مرتب می کنم و لباسهای او را کف اتاق می ریزم."

پذیرش جویی/جلب توجه

سیمای بالینی طرح واره

این افراد به گرفتن پذیرش یا جلب توجه دیگران ، اهمیت زیادی قائل میشوند به گونه ای که از ارضاء نیازهای هیجانی و بیان استعدادهای طبیعی خود باز می مانند. به دلیل این که آن ها به طور عادی به واکنشهای دیگران توجه دارند تا واکنشهای خودشان، در ایجاد هویت باثبات و درون وابسته با شکست مواجه می شوند.

این طرح واره دو زیر مجموعه دارد. افراد مبتلا به مؤلفه اول یعنی پذیرش جویی، به دنبال پذیرش و تأیید گرفتن هستند و تمایل دارند همه مردم آن ها را دوست داشته باشند و مورد تأیید آنها قرار بگیرند. افراد مبتلا به مؤلفه دوم یعنی جلب توجه ، به دنبال تمجید، تحسین و توجه دیگران هستند.مؤلفه دوم در افرادم خودشیفته خیلی رواج دارد. افراد خودشیفته بر منزلت اجتماعی ، ظاهر، پول یا پیشرفت تأکید زیادی می کنندو آنها را وسیله ای برای گرفتن جلب توجه دیگران می دانند. افراد مبتلا به هر کدام از این مؤلفه ها، برای داشتن احساسی خوب درباره خودشان، به گرفتن پذیرش و جلب توجه از سوی دیگران نیازمندند. احساس ارزشمندی آنها وابسته به واکنشهای دیگران است، نه ارزشها و استعدادهای طبیعی خودشان. خانم جوانی که این طرح واره را داشت گفت:"شما زنی را در خیابان می بینید آیا می توانید بگویید زنگی خیلی خوبی دارد؟ ممکن است زندگی اش ، واقعاً افتضاح باشد، اما وقتی ببینید دارد با آرامش خاطر قدم می زند، فکر می کنید که همه چیز بر وفق مراد اوست. اغلب فکر می کنم که اگر قدرت انتخاب داشتم ، ترجیح می دادم به جای آن که واقعاً زندگی خوبی داشته باشم، سرو وضع و ظاهر زندگیم خوب به نظر برسد."

الیس میلر ( 1975) در کتاب " زندانیان دوران کودکی "  درباره مسئله جلب توجه، مطالب ارزشمندی نوشته است. بسیاری از مواردی که او در کتابش ذکر کرده ، نمونه افراد خودشیفته ای هستند که در انتهای پیوستار طرح واره جلب توجه قرار می گیرند. آن ها در دوران کودکی یاد گرفته اند برای جلب توجه دیگران تلاش کنند، چون والدینشان آن ها را به این کار ترغیب و تشویق می کردند. با جلب توجه کودکان از دیگران، والدینشان رضایت جانشینی کسب می کردند، اما این کار باعث می شده کودکان هر چه بیشتر از خویشتن واقعی شان- از نیازهای هیجانی اصلی و طبیعی شان- فاصله گیرند.

موضوع کتاب آلیس میلر، هم طرح واره جلب توجه است و هم طرح واره محرومیت هیجانی. طرح واره جلب توجه، اغلب، اما نه همیشه، با طرح واره محرومیت هیجانی ارتباط پیدا می کند. با این حال، برخی از والدین هم با محبت اند، هم جلب توجه کننده. بسیاری از والدین، خیلی بچه دوست و فرزند سالارند، اما در عین حال به ظاهر کارها هم خیلی اهمیت می دهند. کودکانی که در این خانواده ها بزرگ شده اند، احساس می کنند به آن ها محبت شده است، اما نتوانسته اند هویت با ثبات و درون وابسته ای در مورد خودشان به وجود بیاورند. احساسی که آن ها در مورد خودشان دارند، وابسته به پاسخهای دیگران است. آن ها خود تحول نیافته یا کاذبی دارند، که خویشتن واقعی آن ها نیست. افراد خودشیفته معمولاً حد نهایی این طرح واره هستند. در عین حال، شکلهای خفیف تر این طرح واره در افرادی وجود دارد که سلامت روانی بیشتری دارند؛ اما با این حال چنین افرادی، شخصیت خود را از طریق جلب توجه و پذیرش جویی بروز می دهند.

رفتارهای معمول این افراد عبارتند از مطیع بودن یا رضایت اطرافیان را جلب کردن برای تأیید گرفتن از طرف آن ها. برخی از افراد مبتلا به جلب توجه، نقش افراد متملق و چاپلوس را بازی می کنند تا توجه دیگران را به خود جلب کنند. ممکن است دیگران، وقتی با این افراد به سر می برند احساس خوبی نداشته باشند، چون آن ها برای خوشایندی دیگران خیلی تلاش می کنند. رفتارهای معمول دیگر عبارتند از تأکید زیاد بر پول، منزلت اجتماعی ، پیشرفت و موفقیت برای جلب توجه دیگران. افرادی که خواهان جلب توجه هستند، ممکن است خواهان تمجید دیگران باشند یا مغرور به نظر برسند و به خاطر پیشرفت هایشان پز بدهند. شق دیگر این که آن ها ممکن است در گفتگوهای خود، دیگران را به طور مخفیانه و زیرکانه، دست بیندازند، به گونه ای که بتوانند غرور خود را ارضاء کنند.

طرح واره پذیرش جویی/ جلب توجه، ممکن است با دیگر طرح واره هایی که منجر به رفتار جلب توجه و پذیرش جویی می شوند، متفاوت باشد. وقتی که افراد رفتار جلب توجه و پذیرش جویی انجام می دهند تعیین این که آیا این رفتار بخشی از این طرح واره است یا طرح واره دیگر، خیلی مهم است. انگیزه افراد ، کلیدی برای حل این معماست. پذیرش جویی و جلب توجه افرادی که طرح واره معیارهای سرسختانه دارند ( حتی اگر ریشه های تحولی آن ها در ظاهر به یکدیگر شبیه باشد) ممکن است با پذیرش جویی و جلب توجه افرادی که طرح واره پذیرش جویی/ جلب توجه دارند، کاملاً متفاوت باشد، زیرا افرادی که طرح واره معیارهای سرسختانه دارند این کارها را به دلیل دستیابی به ارزشهای درونی شده خودشان انجام می دهند، در حالی که افراد مبتلا به طرح واره پذیرش جویی و جلب توجه ، به خاطر دستیابی به تایید بیرونی، اقدام به این کارها می کنند.

رفتار پذیرش جویی وجلب توجه افرادی که طرح واره اطاعت دارند با افرادی که طرح واره پذیرش جویی / جلب توجه دارند ممکن است متفاوت باشد، زیرا اولی مبتنی بر ترس است در حالی که در دومی چنین چیزی وجود ندارد. افرادی که طرح واره اطاعت دارند، این رفتارها را به خاطر ترس از تنبیه یا رها شدن انجام می دهند و هدف اصلی آن ها جلب توجه نیست. رفتار پذیرش جویی و جلب توجه افرادی که طرح واره ایثار دارند با افرادی که طرح واره پذیرش جویی/ جلب توجه دارند نیز ممکن است متفاوت باشد، زیرا اولی مبتنی بر کمک به دیگران به خاطر ضعف و نیازمندی آنهاست. اگر فرد پذیرش جویی و جلب توجه را بدین دلیل انجام می دهد که نمی خواهد به دیگران آسیب برساند، معلوم می شود که طرح واره ایثار دارد. رفتار پذیرش جویی/ جلب توجه افرادی که طرح واره استحقاق/ بزرگ منشی دارندبا افرادی که طرح واره پذیرش جویی/ جلب توجه دارند ممکن است متفاوت باشد، زیرا هدف افرادی که این طرح واره را دارند بزرگ نمایی خودشان برای احساس برتری نیست. اگر افراد رفتار پذیرش جویی و جلب توجه را بدین دلیل انجام می دهند که می خواهند از آن به عنوان وسیله قدرت، یا کنترل دیگران استفاده کنند، تا حدودی مشخص می شود که طرح واره استحقاق دارند.

احتمالاً ، اغلب افرادی که به دنبال جلب توجه هستند، باورهای شرطی دارند مثل " اگر مردم مرا تحسین کنند، پس من را قبول دارند"، "اگر دیگران مرا بپذیرند پس با ارزشم " یا " اگر بتوانم تحسین دیگران را جلب کنم ، پس به من توجه می کنند". آن ها زیر نفوذ این وابستگی زندگی می کنند: برای داشتن احساس خوبی در مورد خودم، مجبورم توجه دیگران را به خودم جلب کنم. بنابراین احساس ارزشمندی چنین افرادی به شدت به پذیرش دیگران وابسته است.

طرح واره پذیرش جویی/ جلب توجه، اغلب، اما نه همیشه ، نوعی جبران افراطی سایر طرح واره ها مثل نقص، محرومیت هیجانی یا انزوای اجتماعی است. اگر چه بسیاری از افراد ، از این طرح واره برای جبران افراطی سایر طرح واره ها استفاده می کنند، اما گروه دیگری به این خاطر به دنبال پذیرش و جلب توجه دیگران هستند که والدینشان بر این امر تأکید زیادی کرده اند. اهداف و انتظارات والدین بر اساس نیازهای فردی و استعدادهای طبیعی کودک نبوده است، بلکه بیشتر مبتنی بر ارزشها و فرهنگ پیرامون آنهاست.

جلب توجه هم به شکلهای سالم و هم به شکلهای ناسازگار بروز پیدا می کند. این طرح واره در افرادی که در بسیاری از حوزه ها مثل سیاست و هنر، انسانهایی موفق هستند، خیلی رواج دارد. بسیاری از افراد در حدس زدن این که چگونه با جلب توجه و پذیرش جویی به نفع خود عمل کنندمهارت عجیبی دارند و می توانند رفتارهایشان را به شکل " جو فروش گندم نما " درآورند، برای این که خودشان را پیش دیگران عزیز کنند و آن ها را تحت تأثیر قرار دهند.

 

حوزه گوش به زنگی بیش از حد و بازداری

منفی گرایی/ بدبینی

سیمای بالینی طرح واره

این افراد ، منفی گرا و بد بین هستند. آن ها همیشه و همه جا بر جنبه های منفی زندگی مثل درد، مرگ، فقدان، ناامیدی، خیانت، شکست و تعارض توجه می کنند، در حالی که ، جنبه های مثبت زندگی را کمرنگ جلوه میدهند. انتظار دارند در بسیاری از حوزه ها مثل شغل ، مسائل مالی و موقعیت های بین فردی ، وقایع خطرناکی برای آن ها اتفاق بیفتد. این افراد احساس آسیب پذیری می کنند که اگر در زندگیشان اشتباهی رخ بدهد، باعث یک فاجعه خواهد شد و همین اشتباه ممکن است به ورشکستگی مالی ، فقدان بزرگ ، سرافکندگی اجتماعی ، گیر افتادن در یک موقعیت بد یا از دست دادن کنترل منجر شود. آن ها وقت زیادی را صرف می کنند تا مطمئن شوند چنین اشتباهاتی از آن ها سر نمی زند و به نوعی می توان گفت آن ها مستعد اندیشناکی وسواس گونه اند. احساسهای معمول این افراد عبارتند از تنش مزمن و نگرانی. رفتارهای شایع این افراد عبارتند از شکوه ، شکایت و بلاتکلیفی. افرادی که این طرح واره را دارند برای اطرافیان مشکل ایجاد می کنند، چون همیشه جنبه های منفی وقایع را می بینند. در واقع همیشه نیمه خالی لیوان را می بینند.

راهبردهای درمانی ، بستگی به چگونگی مفهوم سازی درمانگر از ریشه های تحولی این طرح واره دارد که عمدتاً از طریق الگو سازی یاد گرفته شده اند. در چنین مواردی ، طرح واره ، بازتاب تمایل افسرده ساز افراد به جنبه های منفی و بدبینانه زندگی است که از والدینشان یاد گرفته اند. افراد ، نگرش والدین را به عنوان یک ذهنیت ، درون سازی کرده اند. تکنیک های تجربی، مخصوصاً برای افرادی که طرح واره را از این طریق کسب کرده اند، می تواند مفید باشد. در تمرین های تصویر سازی ذهنی و ایفای نقش، ابتدا درمانگر و سپس فرد به عنوان بزرگسال سالم ، وارد تصویر ذهنی می شوند و علیه والدین بدبین می جنگند. بزرگسال سالم، والدین بدبین را با کارهایشان رویاروی میکند و به کودک اطمینان می دهد و او را آرام می کند.

دومین ریشه تحولی این طرح واره ، دوران کودکی مشقت بار و توام با فقدان است. افراد در چنین مواردی به این دلیل بدبین و منفی گرا هستند که در ابتدای زندگی، حوادث تلخ و ناگوار زیادی را تجربه کرده اند. درمان طرح واره این افراد مشکل تر است. چنین افرادی اغلب در سنین جوانی ، خوشبینی طبیعی خود را از دست داده اند. یکی از افرادی که در سن 9 سالگی، پدر خود را از دست داده بود به درمانگر گفت : " زحمت نکشید که به من ثابت کنید وقایع ناگوار اتفاق نمی افتند، چون می دانم بدبختی ها دیر یا زود مثل باران بهار بر سرم فرو می ریزند". اغلب این افراد برای فقدان های گذشته خود نیاز به سوگواری دارند. وقتی که بدبختی های شخصی ، ریشه تحولی این طرح واره اند، تمام راهبردهای درمانی اهمیت پیدا می کنند. تکنیک های شناختی می نوانند به افراد کمک کنند تا دیدگاه خود را اصلاح کنند زیرا آن ها معتقدند وقایع منفی گذشته ، وقوع حوادث منفی آینده را پیش بینی می کنند. تکنیک های رفتاری به افراد کمک می کنند تا زمان کمتری را صرف نگرانی کنند و بیشتر به دنبال حوادث لذت بخش باشند. درمانگر در رابطه درمانی ، همدلی خود را درباره فقدان های زندگی فردبیان می کند و علاوه بر این ، به عنوان یک الگو عمل کرده و به رفتارها و نگرشهای خوش بینانه پاداش می دهد.

شق دیگر این که ممکن است این طرح واره ، جبران افراطی طرح واره محرومیت هیجانی باشد.فرد از زندگی شکایت می کند تا توجه و همدردی دیگران را به دست آورد. درمانگر در چنین مواردی از طریق باز والدینی و با محبت کردن به فرد، طرح واره محرومیت زیر بنایی را درمان می کند، در حالی که مواظب است شکایت طرح واره –خواست فرد را تقویت نکند. برای مثال، درمانگر محتوای حرفهای بدبینانه فرد را نادیده می گیرد و در عوض به احساسهای زیر بنایی محرومیت هیجانی او توجه می کند. از این طریق ، فرد به تدریج یاد می گیرد که روشهای سالم تری برای ارضاء نیازهای هیجانی اش ، ابتدا از طریق درمانگر و سپس از طریق افراد مهم زندگی در خارج از حوزه درمان، بیابد.

در برخی از افراد ، این طرح واره ممکن است زیر بنای بیولوژیکی داشته باشد و شاید به اختلال وسواسی- اجباری یا اختلال افسرده خویی ربط پیدا کند. چنین افرادی ممکن است از تجویز دارو سود ببرند.

بازداری هیجانی

سیمای بالینی طرح واره

این افراد ، محدودیت هیجانی زیادی نشان میدهند و از صحبت کردن درباره هیجانهایشان وبیان آن ها به شدت گریزانند. آن ها به جای این که هیجانی و بیانگر باشند از لحاظ عاطفی بی تفاوتند و به جای خودانگیختگی ، بیشتر خویشتن دارند. آن ها معمولاً دلسوزی و محبت خود را بیان نمی کنند و اغلب تلاش می کنند تا تمایلات پرخاشگرانه شان را کنترل کنند. بسیاری از این افراد در روابط بین فردی، برای خویشتن- داری بیش از صمیمیت، ارزش قائل می شوندو می ترسند اگر به هیجانهایشان اجازه بروز بدهند ، ممکن است کنترلشان را به طور کامل از دست بدهند. آن ها می ترسند که در اثر چنین کاری دچار شرم شوند یا پیامدهای ناگوار دیگری مثل تنبیه یا رها شدگی برایشان پیش بیاید. اغلب ، کنترل افراطی هیجانها در محیط زندگی فرد نسبت به افراد مهم دوروبرش اعمال می شود( فرد تلاش می کند که هیجان هایش را ، چه مثبت و چه منفی، نسبت به افراد مهم زندگی بروز ندهد) ، مخصوصاً وقتی که هیجان هایش شدید هستند.

فرد، هیجان هایی را بازسازی می کند که بهتر است بیان شوند. این هیجان های طبیعی در ذهنیت کودک خودانگیخته وجود دارند. همه کودکان به خاطر احترام به حقوق دیگران ، یاد می گیرند هیجان هایشان را کنترل کنند. با این حال ، افرادی که این طرح واره را دارند، در چنین کاری افراط می کنند. آن ها کودک خودانگیخته را بازداری کرده و بر آن کنترل افراطی اعمال می کنند به گونه ای که فراموش می کنند چگونه طبیعی رفتار کنند و به تفریح بپردازند. مهم ترین حوزه هایی که افراد بر آن ها کنترل افراطی اعمال می کنند عبارتند از بازداری خشم ، بازذاری احساسهای مثبت مثل خوشحالی و محبت ، عشق و برانگیختگی جنسی. علاوه بر این ، آن ها پایبندی شدیدی به آیین مندیها و کارهای روزمره دارند. در بیان آسیب پذیری یا ابراز کامل احساسات ، مشکل دارند. بر عقلانیت ، بیش از حد تأکید می کنند، در حالی که نیازهای هیجانی را نادیده می گیرند.

افرادی که طرح واره بازداری هیجانی دارند، خیلی اوقات با ملاکهای تشخیصی اختلال شخصیت وسواسی- اجباری جور در می آیند. علاوه بر این ، هیجانهای خود را بروز نمی دهند و از کارهایی که مستلزم ابراز هیجان است به شدت گریزانند. آن ها به دلیل رعایت ادب و متانت افراطی ، صمیمیت و تفریح را فدا می کنند و به جای این که در تعاملات اجنماعی ، خودانگیخته رفتار کنند، بیشتر انعطاف پذیر و سخت گیرند.

شایعترین ریشه تحولی شکل گیری طرح واره بازداری هیجانی ، این است که کودکان به محض بروز خودانگیخته هیجانهای خود، از سوی والدین یا سایر مراجع قدرت به شدت شرمسار شده اند. این طرح واره اغلب طرح واره ای فرهنگی است ، چون فرهنگ های خاصی به خویشتن- داری ارزش قائل می شوند( یکی از افراد ، لطیفه زیر را به عنوان نمونه ای از کنترل هیجانی در قالب یک مسئله فرهنگی بازگو کرد: شنیده اید که مردی اسکاندیناوی ، همسرش را به قدری دوست داشت که همیشه به او این مسئله را گوشزد می کرد؟ ). این طرح واره در بستر خانواده پدید می آید. باور زیر بنایی ، این است که نشان دادن احساسات ، صحبت کردن درباره آنها یا رفتار تکانشی، پیامدهای خوبی ندارد، در حالی که بروز ندادن احساسات ، عملی قابل قبول است. افرادی که این طرح واره را دارند، معمولاً آدمهایی خویشتن دار ، غم انگیزو عبوس به نظر می رسند. علاوه بر این ، به خاطر جمع شدن خشم بیان نشده، خیلی دلخور و متخاصم هستند. این افراد اغلب درگیر رابطه عاشقانه با فردی می شوند که هیجانی و تکانشی است. معتقدیم که دلیل این کار ، خواسته جنبه سالم شخصیت آن ها برای ظهور کودک خودانگیخته درونشان است. ( خانم بیماری که یاد گرفته بود خودنمایی کار بدی است ، با مردی ازدواج کرد که لباسهای پر زرق و برق می پوشید و به جاهای لوکس و گران قیمت می رفت. این خانم توضیح داد که " وقتی با او هستم، اجازه دارم این جوری لباس بپوشم".) وقتی که افراد بازداری شده با افراد هیجانی ازدواج می کنند ، ممکن است گذشت زمان زوجین را به سمت قطبی شدن بیشتر بکشاند. بدبختانه گاهی اوقات، ویژگیهایی که اوایل ازدواج ، زوجین را خیلی شیفته یکدیگر کرده است ، به تدریج جذابیت خود را از دست می دهند: همسر هیجانی، فرد بازدارنده را تحقیر می کند و همسر بازدارنده نیز فرد هیجانی را به شدت شرمسار می سازد.

معیارهای سرسختانه/ عیب جویی افراطی

سیمای بالینی طرح واره

افرادی که این طرح واره را دارند، خودشان را افرادی تلاشگر و بی نقص گرا جلوه می دهند. آن ها معتقدند که باید برای رسیدن به معیارهای بلندپروازانه، مدام تلاش کنند. این معیارها درون سازی شده اند، بنابراین بر خلاف طرح واره پذیرش جویی/ جلب توجه، افرادی که طرح واره معیارهای سرسختانه دارند، انتظارات و رفتارهای خود را بر اساس واکنشهای دیگران تغییر نمی دهند. چنین افرادی برای رسیدن به معیارها تلاش می کنند چون "باید" این کار را انجام دهند، نه به این دلیل که خواهان توجه دیگران هستند. حتی اگر کسی هم متوجه کارهای آن ها نباشد، این افراد، روند رسیدن به معیارها را ادامه می دهند. افرادی که هر دو طرح واره را دارند، اغلب هم به دنبال رسیدن به معیارهای بلندپروازانه هستند و هم به دنبال کسب توجه بیرونی. طرح واره های معیارهای سرسختانه ، پذیرش جویی/ جلب توجه و استحقاق به راحتی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته قابل مشاهده اند ( اگر چه این طرح واره ها، جبران افراطی طرح واره های محرومیت هیجانی و نقص هستند). تحت فشار بودن ، شایعترین هیجانی است که این افراد تجربه می کنند. تحت فشار بودن، تمامی ندارد و از آن جا که بی نقص بودن غیر ممکن است، فرد باید همیشه تلاش بیشتری انجام دهد. زیر بنای همه این کارها، اضطراب شدیدی است که افراد در خصوص شکست کارها احساس می کنند- و شکست از نظر آن ها یعنی نرسیدن به 100 درصد معیارها، رسیدن به 95 درصد معیارها. یکی دیگر از احساسات شایع این افراد ، عیب جویی افراطی از خودشان و دیگران است. بیشتر این افراد احساس می کنند که زمان به سرعت می گذرد: کارهای آن ها زیاد است، اما وقت کمی دارند. نتیجه معمول این حالت، فرسودگی است.

معیارهای سرسختانه نه تنها برای خود افراد ، مشکل ساز هستند، بلکه برای کسانی که با این افراد زندگی می کنند نیز پیامدهای مشکل آفرینی ایجاد می کنند. ( یکی از افرادی که معیارهای سرسختانه داشت در مورد همسرش می گفت: " خوب نیست ، اصلاً خوب نیست. به درد هیچ کاری نمی خورد.") یکی دیگر از احساسات معمول چنین افرادی، تحریک پذیری است. وقتی که نمی توانند به سرعت کار کنند یا کارشان را خوب انجام دهند، تحریک پذیر می شوند. یکی دیگر از احساسات آن ها، رقابت جویی است. اغلب این افراد در زمره افراد تیپ A (یعنی افرادی که اصطلاحا مردم آنها را "جوشی" می نامند در مقابل آنها افراد تیپ B قرار دارند که بسیار "خونسرد" و آرام هستند) طبقه بندی می شوند که به دلیل داشتن این طرح واره ، زیر فشار مزمن زمان هستند. آن ها اغلب افرادی متخاصم و رقابت طلب جلوه می کنند.

اغلب ، افرادی که طرح واره معیارهای سرسختانه دارند، معتاد به کار هستند، آن ها برای رسیدن به معیارهای خود در یک حوزه خاص، بی وقفه تلاش می کنند. حوزه ها می توانند متنوع باشند مثل: تحصیل، کار، خانه، عملکرد ورزشی، سلامتی ، اخلاق یا پیروی از قوانین و فعالیتهای هنری. با توجه به بی نقص گرایی چنین افرادی ، آن ها اغلب به جزئیات، زیاد توجه می کنند و عملکرد خود را نسبت به هنجار( کار طبیعی) ، کمتر برآورد می کنند. آن ها در بسیاری از حوزه های زندگی مثل معیارهای اخلاقی ، فرهنگی یا مذهبی ، قواعد غیر قابل انعطافی دارند. تفکر آن ها تقریباً همیشه حالت " همه یا هیچ" دارد؛ افراد معتقدند که یا دقیقاً به معیارهایشان می رسند یا این که کاملاً شکست می خورند. آن ها به ندرت از موفقیت لذت می برند، چون از قبل برای کاری که باید خیلی خوب انجام بدهند، به شدت برنامه ریزی می کنند.

افرادی که این طرح واره را دارند معمولاً دیدگاهشان این است که معیارهایشان بلندپروازانه نیستند، حتی احساسشان این است که این معیارها، طبیعی اند. آن ها فقط کاری را انجام می دهند که از ایشان انتظار می رود. برای این که مشخص شود طرح واره آنها ناسازگار است ، باید در کارهای مربوط به طرح واره ، نقصهای مهمی وجود داشته باشد. این نقص ها می توانند فقدان لذت درزندگی ، مشکلات مربوط به سلامتی ، احساس ارزشمندی پایین ، نارضایتی از روابط صمیمی و شغلی یا ناکارآمدی های دیگری باشند.

تنبیه

سیمای بالینی طرح واره

این افراد معتقدند مردم- از جمله خودشان- باید به خاطر اشتباهاتشان ، شدیداً تنبیه شوند. آنها خودشان را به عنوان افرادی به شدت پایبند اخلاق و ناشکیبا نشان می دهند و در بخشیدن خودشان یا دیگران بی نهایت مشکل دارند. آن ها معتقدند کسانی که اشتباه می کنند، مستحق تنبیه هستند، نه بخشش. هیچ گونه عذری قابل پذیرش نیست. چنین افرادی دوست ندارند شرایطی را که باعث ایجاد عذر و بهانه می شود، در نظر بگیرند. آن ها نقص موجود انسانی را نمی پذیرند و هیچ گونه احساس همدلی نسبت به کسی که از نظر آن ها فرد بدی است و کار نادرستی انجام داده است، ندارند. این افراد، رحم و بخشش ندارند.

بهترین روش برای مشاهده طرح واره تنبیه ، این است که وقتی کسی اشتباه می کند ، تن صدای آنها را در حین سرزنش کردن در نظر بگیریم، چه وقتی که درباره دیگران ، چه وقتی که درباره خودشان حرف می زنند. ریشه تحولی تن صدای تنبیه افراد ، تقریباً شبیه والدین سرزنش گری است که همان تن صدا را داشته اند. چنین تن صدایی ، نشانگر تنبیه شدید است. مثل صدای یک " واعظ توبه فرما " است: سرد، تحقیرآمیز و بی عاطفه. صدایی حاکی از نداشتن لطافت و دلسوزی؛ این صدا خاموش نمی شود، مگر این که خطاکار تنبیه شود. این صدا همچنین این حس را انتقال می دهد که جریمه فرد خطاکار باید از میزان جرمش بیشتر باشد. مثل ملکه قرمز در کتاب " آلیس در سرزمین عجایب" نوشته " لویس کارول " (1923) که به خاطر هر قانون شکنی جزئی فریاد میزد:" سر از تنش جدا کنید " ! چنین فرمانی نشانگر طرح واره ای افراطی و فاقد قدرت تمایز است.

اغلب اوقات طرح واره تنبیه با طرح واره های دیگر ارتباط پیدا می کند مخصوصاً با طرح واره معیارهای سرسختانه و نقص. وقتی افراد به خاطر نرسیدن به معیارهای سرسختانه ، خودشان را تنبیه می کنند، در حالی که می توانستند به راحتی بپذیرند کارشان را کامل انجام نداده اند، این امر نشان دهنده آن است که هر دو طرح واره معیارهای سرسختانه و تنبیه در ذهن آن ها وجود دارد. وقتی افراد به خاطر نقص هایشان ، خود را تنبیه می کنند، در حالی که می توانستند خیلی راحت ، احساس ناراحتی کنند، این امر نشان دهنده آن است که هر دو طرح واره نقص وتنبیه در ذهن شان وجود دارد. آن ها والدین تنبیه گر خود را به عنوان یک ذهنیت درون سازی کرده اند و به خاطر نقص هایشان ، خود را تنبیه می کنند، دقیقاً مثل والدینی که آن ها را تنبیه کرده اند: آن ها سر خودشان داد میزنند، خودشان را مجروح می کنند و گرسنگی را تحمل می کنند یا هر نوع تنبیه دیگری برای خودشان در نظر می گیرند.

 منبع : http://amirmollahoseini.blogfa.com/

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۱/۲۰
مشاوره 91 دانشگاه آیت الله طالقانی قم

طرح واره ها

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی