مشاوره دانشگاه فرهنگیان پردیس آیت الله طالقانی قم(ورودی 91)

مشاوره دانشگاه فرهنگیان پردیس آیت الله طالقانی قم(ورودی 91)

سلام
اینجا پاتوقی برای بچه های مشاوره ورودی 91 دانشگاه فرهنگیان - پردیس آیت الله طالقانی قم
ولی بقیه هم می تونند بدون اجازه وارد بشند ما که بخیل نیستیم .فقط ما را از نظرات و انتقادات خودتون محروم نسازید چون همیشه میگن چند تا فکر بهتر از یه فکر.
مدیر وب : سید مهدی میر علایی

طبقه بندی موضوعی

تربیت در خانواده از دیدگاه قرآن کریم

يكشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۵۷ ب.ظ

تربیت در خانواده از دیدگاه قرآن کریم



تربیت دینی

آرامش و نشاط خانواده در پرتو سه اصل تربیتی در قرآن کریم

از امور روشن و واضح در زندگی روز مره ما این است که ما هرگاه وسیله ای را ، مانند یک یخچال ، خریداری می نماییم به دنبال کتابچه راهنمای آن می

گردیم تا سازنده آن روش بهره بردن از آن را به ما تعلیم نماید . چون بدون راهنمای سازنده ما قادر نخواهیم بود استفاده لازم از آن را ببریم . بی شک در

مورد دستگاه وجود انسان نیز این امر روشن وبدیهی است و انسان بدون کتاب راهنما نمی تواند از وجود خویش که دستگاهی بی نهایت با عظمت

است بهره ببرد . خدای مهربان که خالق انسان است ، کتاب راهنمای انسان یعنی قرآن کریم را برای ما انسانها فرستاده است و به تمام اموری که

انسان برای بهره بردن کامل از دستگاه با عظمت خویش و سعادت و کمال خود به آن نیاز دارد اشاره نموده است.

‹‹ ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم ......›› ‹‹ همانا این قرآن (خلق را ) به استوارترین راه هدایت می نماید ››[1]





بی شک این هدایت به بهترین وپایدارترین روش ، برای تمام شئون زندگی فرد از جمله خانواده می باشد . خانواده جزء جدایی ناپذیرواساسی زندگی فرد است . بی شک قرآن کریم نمی تواند نسبت به آن بی تفاوت باشد و همانگونه که می بینیم آیات فراوانی از قرآن کریم به امور مربوط به خانواده از جمله روابط زن وشوهر ، روابط والدین با فرزندان ، فرزندان با فرزندان و وظایف ارکان خانواده نسبت به یکدیگر و امور فراوان دیگر مانند طلاق و ارث و ... اشاره می نماید .

از طرف دیگر قرآن کریم پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بیت ایشان را به عنوان مفسر و روشن کننده حقایق این کتاب راهنما به ما انسانها معرفی می نماید.

‹‹ کما ارسلنا فیکم رسولا منکم یتلوا علیکم ءایاتنا و یزکیکم و یعلمکم الکتاب و الحکمة و یعلمکم ما لم تکونوا تعلمون ››[2]

آری خداوند مهربان اهل بیت (علیهم السلام ) را فرستاد تا در پرتو آیات نورانی قرآن کریم به ما یک زندگی پاکیزه و سراسر علم و آگاهی را تعلیم فرمایند . چرا که انسان بدون آگاهی نمی تواند به یک زندگی پویا ، با نشاط و آرامش بخش دست یابد . در پرتو آگاهی است که می تواند به مهارتهای لازم درجهت ایجاد یک زندگی خوب و شایسته دست یافته و سعادت خویش را تامین نماید .

از این رو به محضر قرآن کریم و اهل بیت (علیهم السلام ) رفته ، زانوی ادب و شاگردی می زنیم و با توان ناچیز خود سعی در بهره بردن از سه اصل تربیتی مهم خانواده در قرآن کریم و سیره اهل بیت (علیهم السلام ) که قطعا آرامش ، نشاط وسلامت خانواده را تضمین می نماید خواهیم نمود.



(انشاءالله)



قلبم را به کسی می سپارم که قلب همه هستی به اراده او می تپد و با اطمینان برای ایجاد خانواده ای با نشاط و موفق در انجام فرامینش می کوشم .

1)اصل حفظ اقتدارواستقلال مرد ، تضمینی بر آرامش زن و فرزندان

در خانواده ای که از نظر قرآن کریم و اهل بیت (ع) مورد نظر و تایید می باشد رای ونظر هر کدام از اعضای خانواده از جایگاه خاص خود برخوردار بوده و احترام خاص خود را دارا می باشد اما مطابق آیات قرآن کریم و به علت ویژگی های خاصی که خداوند متعال در نهاد مرد قرار داده است ، او را به عنوان سرپرست خانواده معرفی می نماید ‹‹ الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله علی بعض ... ›› [3]که البته این سرپرستی به این معنا نیست که در خانه ، حرف ، فقط حرف مرد باشد . بلکه سرپرست به معنای تکیه گاهی آرام و مطمئن برای دیگر اعضاء خانواده در جهت رشد و تعالی همسر و فرزندان است .

همانطور که گفتیم این وظیفه براساس ویژگیهای فطری و ذاتی مرد به او عطا شده است به گونه ای که سرشت مرد اینگونه است که هم خودش سعی در حفظ این اقتدار و استقلال ، نموده وهم ازخواهان حفظ آناز جانب دیگران ، خصوصا همسر و فرزندان می باشد .

بنابراین وظیفه زن و فرزندان است که اولا : این اقتدار و استقلال را حق مسلم مرد دانسته و ثانیا : آنرا رعایت نمایند.

روشن است که هرکس برای تامین نیازهای ذاتی خود تلاش می کند . مثلا کودک نیاز به بازی کردن دارد اگر این نیازش را سرکوب کنیم و اجازه ندهیم ، مقاومت نشان داده و داد میزند . ویا در گوشه ای از روی ترس افسرده می نشیند . اگر اقتدار مرد نیز که از ویژگیهای درونی فرد اواست توسط فرزندان و مخصوصا همسر حفظ ورعایت نشود مرد برای تامین این نیاز دست به مقابله زده و از اهرمهایی مانند فریاد زدن وحتی زدن استفاده نموده و یا خود خوری نموده و دچار خود کم بینی می شود . و بدیهی است آثار مخرب این عدم تامین نیاز، به همسر و فرزندان باز می گردد . از جمله اینکه :

1. مرد نیز دست به مقابله می زند و جواب رد به خواسته های همسرو فرزندان می دهد .

2. با پرخاشگری و عصبانیت و داد و فریاد مقابله به مثل می کند .

3. بچه ها در امر تربیت دچار دوگانگی می شوند . چون وقتی تکیه گاهی و اقتدار مرد توسط زن رعایت نمیشود فرزندان نمی دانند در مسائل تربیتی خویش به چه کسی رجوع کنند . پدر یا مادر .

4. ممکن است بگویید ما مردانی را می شناسیم که با توجه به اینکه این اصل برای آنان رعایت نمی شود باز آرام هستند . در جواب می گوییم درست است در ظاهر آرامند اما واقعیت این است که این نیاز همچنان باقی است و جایی که دیگران مثل اقوام و یا زنان دیگر استقلال و اقتدار اورا رعایت می کنند به همسر و فرزندان بی اعتماد شده و به سوی دیگران متمایل می شود .

با رعایت این اصل توسط اعضا خانواده مخصوصا همسرو حفظ اقتدار مرد به عنوان تکیه گاه افراد خانواده ، آرامش و امنیت اعضاء مخصوصا زن خانواده به بهترین شکل تامین می گردد . در تعالیم دین ما وجود زن مظهر لطافت و زیبایی و مهربانی است و به گل تشبیه شده است ‹‹ المرءة ریحانة ›› (نهج البلاغه )

ما همگی گل نیلوفر را دیده ایم ، که زیبایی وطراوتش وقتی نمایان می شود که به تکیه گاهی دست زده وبالا رود و اگر این تکیه گاه نباشد زیبایی و لطافتش به ظهور نمی رسد . زن خانه باید بداند با رعایت نکردن اصل حفظ اقتدار مرد ، اولین کسی که طراوت و زیباییش صدمه می بیند اوست. و امنیت و آسایش خود و فرزندانش گرفته می شود .

متاسفانه باید بپذیریم در اکثر خانواده های ما این اصل قرآنی به صورت مطلوب رعایت و حفظ نمی شود . برای رعایت بهتر این اصل توسط افراد خانواده مخصوصا زن به نمونه هایی اشاره می نمائیم :

الف ) همیشه و درهمه حال ، انجام هر کاری در خانواده پس از مشورت با اعضا خانواده مخصوصا زن با نظر نهایی مرد اجرا گردد . مثلا برای رفتن به پارک یا مکان تفریحی یا خانه اقوام بعد از مشورت و نظر خواهی ، خانم تصمیم نهایی را بر عهده مرد بگذارد .

ب) درهر کاری که فرزندان باآن روبه رو میشوند مثلا رفتن به کلاسهای خاص و یا پول گرفتن و یا وسیله خاصی خریدن بعد از مشورت ، نظر نهایی بر عهده مرد باشد .

ج) گاه در یک جلسه یا مهمانی مرد خانه به رفتن اقدام می نماید همسر و فرزندان باید تسلیم نظر او باشند و اگر مانعی برای دیگراعضا هست به گونه ای مطرح کنند که استقلال مرد صدمه نبیند . برای نمونه بگویند اگر امکان دارد چند دقیقه صبر نمایید.

د )اینکه زن در خانه و فرزندان هر کاری را با هماهنگی و اجازه پدر انجام دهند .

و) مطیع نظرات مرد بودن در صورتی که مخالفتی با دستورات دینی نداشته باشد .

ه) در مقابل دیگران ، مخصوصا فرزندان و اقوام حرف درست مرد را تصدیق و دفاع کردن .

ی) عیب جویی نکردن از مرد در مقابل دیگران مخصوصا فرزندان در قبال کارهایش و با ادب و احترام صدا زدن ایشان .

س) اعتماد کردن به مرد در امر اداره خانواده و پذیرفتن واحترام به رای و نظر او .

ش) بدرقه کردن مرد خانواده برای رفتن به کار و حتی لباس او را آماده کردن ، به استقبال او رفتن در موقع برگشتن .

ص) پرسشهایی بی مورد مانند علت زود رفتن ، دیرآمدن ، کجا رفتن و ... از عوامل مهم شکستن استقلال مرد خانواده می باشد .

ر) و بالاخره مهم اینکه اعضاء خانواده با گفتار و رفتار خود نشان دهند که آنها براین امر واقفند که مرد سرپرست خانواده است و سعی دررعایت این حق او می نمایند .

مواردی که بیان شد نمونه هایی از مهمترین مصادیق رعایت این اصل اساسی در آرامش خانواده می باشد . که بی شک با رعایت آن آرامش و شادابی را در خانواده ایجاد می نماییم .

در پایان بیان این نکته ضروری است که رعایت اصل اقتدار و استقلال مرد به معنای این نیست که زن هیچ تذکری به مرد خانواده ندهد بلکه آنچه مهم است نحوه تذکر و جای تذکر دادن می باشد .

یادمان باشد اگر سنگ و صخره در مسیر رودخانه زندگی نباشد صدای آب لذت بخش نخواهد بود پس از سختیها دلگیر مشو .

2. تامین محبت زن تضمینی بر استحکام خانواده

همانگونه که رعایت اقتدار و استقلال مرد نیاز ذاتی اوست و باید توسط اعضاء خانواده خصوصا همسر تامین گردد ، تا خانواده با آرامش کافی مسیر رشد وکمال را طی نماید ، تامین محبت زن توسط مرد خانواده نیز جزء نیازهای ذاتی زن می باشد . که اگر تامین نشود ناهنجاریهای فراوانی را به دنبال خواهد داشت. این یک اصل کلی است که برآوردن نیازهای درونی وذاتی هرفرد مانند نیازبه آب ، غذا ، محبت و ... موجب آرامش فرد می گردد در غیر این صورت فرد برای تامین این نیازها دست به اقدام ، حتی اقدامات ناخوشایند ، می زند و اگرهم نتواند ، از نظر روحی و جسمی دچارآسیب های شدیدی خواهد شد .

نیاز به محبت ، از نیازهای درونی هرزن می باشد .که در صورت برآورده نشدن ، زن دچار آسیب های روحی و جسمی شدید شده ونتایج منفی آن به خانواده باز می گردد از جمله این آسیب ها می توان به موارد زیر اشاره نمود :

الف) نمود این کمبود محبت ، در همسر و فرزندان ظاهر شده و زن خانه نمی تواند محبت لازم برای همسر داری و تربیت فرزندان را اعمال نماید .

ب) زن دچار آسیب های جدی جسمی شده و تعادل جسمی او به هم ریخته و درتامین نیازهای همسر دچار مشکل می گردد .

ج) از نظر روحی زن دچار افسردگی و شکستگی روحی می شود و به آسانی بیماریهای روحی و روانی اورا احاطه می نماید .

د) متاسفانه در موارد زیادی دیده شده است که وقتی مرد محبت لازم برای همسر خویش را خرج نمی نماید ، با ابراز محبت دیگران به او (همسر) ، مثلا تشکر زبانی یا عملی در مقابل کوچکترین کارش یا صدا زدن او با کلام و گفتار زیبا به راحتی گره محبت و دوستی بین او وهمسرش باز شده و با دیگران پیوند می خورد ، که نتایج و عواقب خطرناک آن بر همگان روشن است .

به همین دلیل در قرآن کریم و سیره اهل بیت (علیهم السلام) بر این امر فراوان تکیه شده است که به مواردی از آنها اشاره می نماییم .

در سوره نساء آیه 19 خداوند خطاب به مردان می فرماید : ‹‹ و عاشروهن بالمعروف ›› (با زنان رفتاری نیکو و شایسته داشته باشید.) بی شک کلام ورفتار محبت آمیز یکی ازبارزترین مصادیق رفتار معروف است . شاید بتوان این کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را از بهترین مصادیق برای این آیه دانست آنجا که می فرمایند ‹‹ حق المراءعلی زوجها ... و لا یقبح لها وجها››" حق زن بر شوهر این است که هیچ گاه با او ترش رویی نکند " [4]و با توجه به کلام پیامبر اکرم این کمال محبتی است که باید مرد نسبت به زن داشته باشد 0 همچنین امام صادق (علیه السلام ) می فرمایند : ‹‹ من اخلاق الانبیاء حب النساء ›› : ‹‹ محبت ورزیدن به همسران از اخلاق و اوصاف پیامبران است . ›› بازفرمودند : ‹‹ هر کس محبتش به همسر خود بیشتر باشد ایمانش به خداوند بیشتراست 0 ›› و همچنین ‹‹ کسی بر ما اهل بیت (علیهم السلام ) مهربانتر است که بر همسر خویش مهربانتر باشد . ››[5]

این جملات نورانی که محبت زن را از اوصاف انسانهای الهی و از نشانه های کمال ایمان می داند دلیل مهم بودن این امر می باشد .

مرد خانه می تواند این محبت را به دو صورت نسبت به همسر خویش ابراز نماید 1- زبانی 2- عملی



1) محبت زبانی

گاه شنیده می شود که مردان می گویند ما دردلمان همسرمان را دوست داریم و نیازی به گفتن وبه زبان آوردن نیست که لازم است در جواب آنها این کلام نورانی از امام صادق را بیان نمود که فرمودند : ‹‹ اذا احببت رجلا فاخبره بذلک فانه اثبت للمودة بینکما ›› : ‹‹ هر گاه کسی را دردل دوست داشتی اورا خبرکن که این دوستی و محبت شما را استوارتر خوهد نمود . ››[6]

و یا پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله و سلم ) فرمودند : ‹‹ قول الرجل للمراة انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا ؛ مردی که به زنش بگوید من تو را دوست دارم اثر این سخن از دل زن بیرون نرود . ››[7]

این تاکید برای آن است که اظهار محبت زبانی مرد نسبت به زن آنقدرموثر است که زن حاضر است آن را به هر قیمتی از شوهرش کسب نماید و سختترین لحظه زندگی او موقعی است که مردش به او بگوید او را دوست ندارد . وروشن است که این محبت زبانی موجب پایداری و استحکام دوستی و محبت بین زن ومرد شده و در نتیجه آرامش خانواده را به دنبال خواهد داشت .

از نمونه های محبت زبانی می توان به موارد زیر اشاره نمود :

الف ) صدا زدن به صورت نیکو و مودبانه همراه با پسوندهای زیبا مثل خانم ، عزیز، و ....

ب) تشکر زبانی از زحمات همسر در خانه .

ج ) سلام کردن و خداحافظی که در تعالیم دینی به آن اشاره شده است .

د ) بیان جملات کوتاه با چاشنی محبت در لحظه های گوناگون زندگی مانند : خدا قوت ، سوال کردن از وضعیت روحی و جسمی مخصوصا در موقع بیماری با جملات کوتاه (احوالپرسی ) ، دعای خیر برای خودش و بستگان نزدیک همسر، دلجویی از همسر در سختی ها و مشکلات ، مشورت کردن با همسر، جویای احوال او شدن در غیاب او و...



2- محبت عملی

از مصادیق مهم ابزار محبت است که به نمونه هایی اشاره می نماییم .

الف ) لبخند رضایت همراه با ابرازتشکرعملی،مانند بوسیدن دست وسرهمسر ، اززحمات خالصانه او که موظف به انجام دادن آنها هم نیست ، مانند غذا پختن ، نگهداری فرزند و... نمونه ا ی از محبت عملی می باشد .

ب ) کمک به همسر د ر خانه از مصادیق مهم محبت عملی می باشد . پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم ) چه زیبا فرمودند : ‹‹ خدمة زوجتک صدقة ›› : ‹‹ به زن خویش کمک می کنی صدقه است . ››[8] و همچنین ایشان خدمت در خانه را کفاره گناهان دانسته و ثواب شهید را برای مرد بیان می کند[9]

ج) هدیه دادن به مناسبتهای گوناگون خانوادگی ، مانند سالروز تولد همسر و سالروز ازدواج ، و دینی ، مانند اعیاد مذهبی ، که خود از عوامل بسیار مهم در جلب محبت می باشد . دو کلام نورانی از حضرت امیر (علیه السلام ) نمایانگر این اهمیت می باشد :

'' الانسان عبید الاحسان " انسانها بنده احسان می باشند .

" الهدیة تجلب المحبة " هدیه موجب جلب محبت می گردد .

د) توجه به همسر در هنگام صحبت کردن او و شریک شدن در صحبت او و هم چنین احترام به نظر و رای او و تلاش برای درک و غمخواری او . چه بسیار می شود ما درمورد دیگران این نکته را رعایت می کنیم یعنی هنگام صحبت کردن به او توجه می کنیم ، گوش می دهیم با او هم کلام می شویم اما در مورد همسر و فرزندان خود این حقشان را رعایت نمی کنیم . چه زیبا حضرت امیر فرمودند : " لاتضیعن حق اخیک اتکالا فیما بینک و بینه " حق برادرت را به اتکا آنچه بین تو واوست ضایع مکن .[10]

ر) احترام به بستگان همسر

ز) نوازش کردن ، دست دادن ، بوسیدن سر و صورت و ...

س) خوش برخوردی هنگام دیدار و خوشرویی هنگام حضور همسر که از عوامل مهم جلب محبت می باشد .

البته این نکته قابل توجه است که انسانها ، هم نیاز دارند به دیگران محبت کنند تا روحیه کرامت و بزرگواری را در خود پرورش داده و ریشه های بخل و تکبر را در وجود خود ریشه کن کنند و هم نیاز دارند تا به آنها محبت شود تا بعد عاطفی وجودشان کامل گردد . خداوند متعال در آیه 21 سوره روم نهاد خانواده را بر مبنای این دوستی دو طرفه بنا نهاده است . " و جعل بینکم مودة و رحمة ."

فراموش نکنیم که خانواده میدان بزرگ تبادل عواطف ، احساسات و محبتها ، در میان اعضاء خانواده ، مخصوصا زن و مرد می باشد. اما در این میان نیاز زن به محبت بیشتر از اعضای دیگر خانواده به چشم می آید . یک خانواده قرآنی و مورد تایید اهل بیت (علیهم السلام ) کانون محبت و صفا می باشد . کانونی که در آن هر یک از اعضا بیشترین پرداخت و دریافت محبت را دارا هستند . اما در این میان نیاز زن به محبت و تامین آن به مراتب حساس تر و پر اهمیت تر از دیگر اعضا می باشد به گونه ای که متخصصان امر تربیت آنرا به عنوان یک اصل مهم و ضروری برای پایداری خانواده مطرح می نمایند که باید توسط همسر تامین گردد .

با کمال تاسف باید به این نکته ، اشاره کرد که به دلیل رعایت نکردن این اصل قرآنی ، یعنی محبت در بین اعضاء خانواده مخصوصا محبت مرد به همسر خویش ، در بسیاری از خانه ها روابط بین زن ومرد به روابطی سرد و بی روح تبدیل شده است که هر چند از نظر ظاهری در کنار یکدیگر هستند اما از لحاظ عاطفی فرسنگها دور می باشند و چه زیبا ، بزرگی فرمودند : ما دو نوع طلاق داریم 1: طلاق شرعی 2: طلاق عاطفی که متاسفانه بسیاری از خانواده ها به این طلاق مبتلا هستند یعنی با هم هستند اما برای هم نیستند و دلشان از یکدیگر جداست ! و خانواده برای اعضا و مخصوصا فرزندان حکم یک مهمان سرا و هتل را دارد که اعضا فقط برای استراحت و صرف غذا به آنجا می آیند و دیگر خبری از آن کانون سراسر مهر و محبت و همدلی نیست .

3.اصل گذشت از دیگران تضمینی بر دوام خانواده

اختلاف در خانواده ها مخصوصا بین زن ومرد امری کاملا طبیعی است . محال است مرد و زنی مانند یکدیگر فکر کنند . زیرا هر کدام در خانواده ای جداگانه بزرگ شده اند ، دارای شخصیتی خاص ، عقاید و افکاری مخصوص خود و صفاتی که در اثر وراثت یا تمرین بدست آورده و بر آن عادت نموده اند ، می باشند . بنابراین مرد یا زن نباید انتظار داشته باشند که طرف متقابل مانند آنها فکر کند و دقیقا مطابق نظر آنها عمل نماید .

با وجوداین تفاوتهای طبیعی ، اختلاف در بین زن و مرد امری عادی است و هیچ زن ومردی نمی توانند در روی زمین همسرانی با صد در صد اتحاد سلیقه پیدا نمایند . وبا توجه به این اختلافها ، تنها گذشت و اغماض است که میتواند خانواده را آرام و در مسیر رشد وتعالی موفق بدارد ، هنگامی که ناهنجاری های درون خانواده ها ریشه یابی می گردد ، این نتیجه حاصل می شود که درهر صورت کوتاهی و قصور از جانب یکی از افراد خانواده صورت گرفته است ، ولی افراد دیگر حاضر به گذشت از خطای او نبوده اند . لذا به یک ناهنجاری خانوادگی مبدل شده است . این اصل تربیتی در خانواده آنقدر مهم وکارساز است که گاه متخصصان امور خانواده رعایت آنرا مهمترین و اساسی ترین اصل ایجاد آرامش در خانواده می دانند . دکتر مصطفوی در این زمینه می گوید : ‌‌‌‌‌‌(اگر از من بپرسند از میان توصیه هایی که اسلام به زن و شوهر نموده است ، کدامیک دردرجه اول قراردارد می گویم : گذشت و اغماض . تنها چیزی که می تواند اختلافات مهم زن وشوهررا مانند اختلافات مالی ، غریزی ، علمی ، فرهنگی ، و اختلافات ناشی از دخالت دیگران را حل کند ‹‹ گذشت واغماض ›› است.[11]

همانگونه که اشاره شد خطا و اشتباه از طرف اعضای خانواده امری کاملا بدیهی است زیرا ما انسانهای عادی ، معصوم نیستیم . بنابراین تنها چیزی که می تواند رشته محبت را ، که مانند ریسمانی همه اجزاء این خانواده را به هم پیوند می دهد ، پاره نکند گذشت است . گذشت است که می تواند تعادل خانواده را در سخت ترین و بحرانی ترین شرایط ، که معمولا از اشتباهات دیگران بوجود می آید ، حفظ نماید .

گاه دیده می شود برای ما رعایت این اصل ، یعنی گذشت از خطای دیگران کاری بسیار سخت و غیر ممکن به نظر می رسد در حالی که این صفت عالی از درون انسان سرچشمه می گیرد و از الطاف ویژه خداوند مهربان به بندگان خویش است . و در نتیجه رعایت آن غیرممکن نخواهد بود . ‹‹ لا یکلف الله نفسا الا وسعها ›› [12] [‌‌ انسان وجودش با کرامت عجین بوده است ‹‹لقد کرمنا بنی آدم ››[13]

بزرگواری و بزرگ منشی صفتی است که خداوند متعال در وجود ما به ودیعت نهاده است . از لوازم این صفت الهی گذشت و عفو نسبت به دیگران می باشد . نقطه مقابل این خصیصه،روش مقابله به مثل و انتقام و سیاست ضربه در برابر ضربه است که تحت عنوان ‹‹کودک منشی ›› از آن یاد می شود گذشت از پایه های رفیع ‹‹خانواده متعادل›› است . خانواده متعادل به معنی خانواده بی عیب ونقص نیست بلکه شیوه برخورد آنها با نقص و کاستی طرف مقابل شیوه ای مطلوب و انسانی و اصلاح گرانه است به گونه ای که با وجود مشکلات ، روح تعادل بر خانواده حاکم است . ] [14]

آری بنای خانواده برای استواری ، بیشتر از هر چیز نیاز به گذشت و بزرگواری دارد . غرور بیجا و نگذشتن از خطاهای دیگران به آسانی بنای تفاهم و تعادل را در این کانون الهی متزلزل می کند. ما باید این را بدانیم که همه انسانها در معرض خطا و اشتباه هستند . این قانون کلی است که همه انسانها ، به جز معصومین (علیهم السلام) بین 20 تا 30 درصد دارای خطا و اشتباه می باشند ، پس همانگونه که ما دوست داریم دیگران از عیوب ما بگذرند ما هم باید گذشت از دیگران را تمرین نماییم تا این صفت پسندیده در وجود ما به صورت ‹‹ملکه›› در آید. چرا که عیب جویی و عیب گویی به راحتی شادکامی ونشاط را از زندگی بیرون نموده و جوی آکنده از دشمنی و کینه را بر خانواده حاکم می نماید .

در قرآن کریم بر این اصل بسیار تاکید شده است . به عنوان نمونه در سوره آل عمران وقتی صفات متقین را بیان می کند می فرماید : ‹‹ والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین ›› [15] ‹‹ خشم خود را فرو می نشانند وازبدی مردم درمی گذرند وخداوند دوستدارنیکوکاران است ››

افراد خانواده مخصوصا زن وشوهر غالبا بر اثر اشتباهات دیگری خشمگین شده و دست به مقابله به مثل می زنند که معمولا به صورتهایی مثل دادزدن ، قهرکردن ، و یا حتی زدن ظاهر می شود . که در هر حال فضای خانواده ناآرام می گردد . قرآن کریم می فرماید : اهل تقوی اینگونه نیستند بلکه آنان هنگام خشمگین شدن از همسر خویش خشم خود را فرو می برند ‹‹ والکاظمین الغیظ ›› و بالاتر آنکه از خطای او می گذرند ‹‹ و العافین عن الناس ›› و او را می بخشند زیرا فرو بردن خشم به تنهایی کافی نیست چرا که ممکن است کینه و عداوت را از قلب انسان خشمگین ریشه کن نکند لذا ‹‹ کظم غیظ ›› و فرو بردن خشم را با عفو و بخشش توام می کنند تا قلب خود را شستشو دهند . و عالیتر آنکه در مرحله بعد ، با نیکی کردن به او، از جمله جبران کردن بدی همسر با خوبی و یا به روی او نیاوردن و ملامت نکردن ریشه دشمنی را در دل او هم می سوزانند و قلب او را نسبت به خویش مهربان می گرداند و ‹‹ والله یحب المحسنین ›› که با این کار شایسته دوستی خداوند و معبود خویش را نصیب خود می گردانند .

در آیه دیگری از قرآن کریم به نحو زیباتری به این اصل تربیتی مهم در خانواده اشاره می نماید :

‹‹ .... و ان تعفوا و تصفحوا و تغفروا فان الله غفور رحیم ››

‹‹ .... اگرعفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید( خداوند هم شمارا می بخشد) چرا که خداوند بخشنده و مهربان است ››[16]

( در این آیه از سه کلمه ‹‹ عفو، صفح و غفر ›› استفاده شده است که سلسله مراتب بخشش گناه و خطای افراد را بیان می نماید وقتی کسی خطایی می کند هم استحقاق مجازات دارد و هم استحقاق ملامت . ‹‹ عفو›› گذشت از مجازات است ولی ‹‹صفح ›› یک درجه بالاتر است . یعنی نه تنها مجازات نمیکند به روی طرف هم می آورد ، اسمش را هم نمی برد و لذا اولیاء الله همیشه مقامی بالاتر ازعفو دارند یعنی عفو آنها به صورت صفح است . ‹‹ غفر›› باز درجه بالاتری است یعنی روی گناه را با رحمت پوشاندن و لذا می گوییم مغفرت الهی ‹‹غفر›› کار خداوند متعال است . یعنی نه تنها مجازات نمی کند ، به روی بنده اش هم نمی آورد ، روپوشی هم می کند یکی از این جهت که نمی گذارد دیگران از آن اطلاع پیدا کنند و دیگر آنکه از رحمت و فضل خود هم چیزی به او اضافه می دهد .) [17]

چه زیبا و بجاست که در روابط افراد خانواده مخصوصا زن وشوهر این اصل تربیتی قرآن به کار برده شود ، یعنی از عیوب شریک و همراه زندگی گذشتن ، به روی او نیاوردن ، از دیگران مخفی کردن و با کاری زیبا و نیکو بدی او را پوشاندن . تا کینه و نفرت از کانون گرم خانواه رخت بربسته و جای خود را به محبت و دوستی دهد و سبب استحکام بیشتر پیوند زن ومرد گردد . در زیر به مواردی ازرعایت این اصل قرآنی در خانواده اشاره می کنیم که شاید در نظر ما بسیار ساده و کوچک بیاید اما واقعیت آنست که مشکلات بزرگ خانواده ها ازرعایت نکردن همین کوچک ها ایجاد می شود یادمان باشد : ناهنجاریها و اختلافات بزرگ خانواده ها همیشه ریشه در مشکلات کوچک دارند.

به عنوان نمونه گاه می شود در اثر فشار کار زن در خانه مانند بچه داری ، آشپزی و نظافت خانواده ، زن از نظر جسمی خسته شده و این خستگی در روح او نیز اثر می گذارد و در نتیجه هنگام آمدن مرد در خانه و تقاضای او درانجام کاری با او پرخاش می نماید . در خانواده ای که قرآنی باشد مرد نه تنها خشمگین نمی شود و او را می بخشد . بلکه به روی خود هم نمی آورد . همچنین با آوردن میوه و یا یک لیوان چای بدی او را هم با خوبی می پوشاند . وبر عکس گاه مرد از بیرون خانه می آید و براثر فشار کار روحش نیز دچار خستگی است . وقتی همسر برای صحبت کردن نزد او می آید . مرد تندی می نماید و جواب او را نمی دهد . اینجاست که زن نیز باید به روی خود نیاورده و همسرش را ببخشد و با پذیرایی از او، بدی اورا با خوبی بپوشاند .

می توان تصور نمود که اجرای این روش تربیتی قرآنی در خانواده ، چگونه این نهاد الهی را به کانون محبت و صمیمیت تبدیل می نماید و محفلی می شود برای تربیت و رشد فرزندانی قرآنی .

شاید بگوییم اجرای سه مرحله ‹‹عفو›› و‹‹ صفح ›› و ‹‹غفر›› در این روش قرآنی از عهده اولیاء برمی آید ، چرا که ما همواره این نوع برخورد را از اهل بیت (علیهم السلام ) و بزرگان دین دیده ایم وما نمی توانیم . در جواب خواهیم گفت : اگر در این روش قرآنی ،حتی مرحله اول ، یعنی فرو بردن خشم خود و گذشت از خطای دیگران ، را بتوانیم در خانواده اجرا نماییم آرامش و سعادت خانواده ما تضمین خواهد شد .

آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید

در غیر این صورت ، اولین نتیجه اختلاف بین افراد خانواده ، مخصوصا زن و مرد در اثر نبود گذشت ، مشاجره لفظی و از بین رفتن آرامش در کانون خانواده می باشد . فرزندانی که مرتبا شاهد اختلاف پدر و مادر در خانواده هستند و مشاجرات لفظی و یا حتی زد وخوردهای بدنی آنها را مشاهده می کنند مطمئنا به تربیت درست دست پیدا نخواهند نمود .

بررسی و مطالعه بزهکاری در جوانان ما را به این واقعیت تلخ می رساند که ریشه بسیاری از جرمها در میان فرزندان از مشاجرات بین والدین است . هنگامی که در کنار این جوانان می نشینی و به درد دلشان گوش فرا می دهی کاملا برایت روشن می شود که آنها از ابتدا به این اعمال نامطلوب گرفتار نبوده اند . شرح حال بسیاری از آنها اینگونه است که در میان دعوا و درگیری پدر ومادرخود را تنها و بی پناه می دیدند ، برای رهایی از بی محبتی ها و بی مهری ها و جبران کمبودهای عاطفی ، از آنجا که نمی توانستند خود را به صورت مثبت نشان دهند ، و مورد توجه دیگران قرار گیرند، دست به کارهای خلاف می زدند ، تا به همه نشان دهند ما هم هستیم و می توانیم . در مدرسه و محله به انجام کارهای خلاف مشهور می شدند . کم کم به جمع دوستان خلاف و مثل خود و محافل آنها مثل پارتی ها ومهمانی های مختلط راه یافته و با ماهواره آشنا می شدند . کارشان می شد تماشای فیلمهای مهیج و تحریک کننده ، و به مد لباسهای بازیگران ، لباس پوشیدن و ادای آنها را درآوردن ، برای اینکه به دوستانشان نشان دهند از آنها چیزی کم ندارند به مواد مخدر روی می آوردند و بالاخره در نهایت گرفتار قانون وپشت میله های زندان .

از عمق نگاهشان این را به خوبی می فهمی که می گویند قبول داریم ما اشتباه کرده ایم ، اما آیا ما مقصریم ؟

آری درست است ، جدایی پدر ومادر ، کمبود عاطفه و محبت ، جدایی از درس ومدرسه ، گرفتاردوست ناباب شدن ، به فساد وبی بند وباری آلوده شدن ، به سمت مواد مخدر واعتیاد رفتن و بالاخره سراز زندان درآوردن از نتایج مشاجرات پدران ومادرانی است که می توانستند با کمی گذشت از دیگری این آثار را برای فرزندان خود به همراه نیاورند .

تذکر این نکته مهم به نظرمی رسد که اشتباهات و خطای زن و یا مرد ویا فرزندان اکثرا غیرعمد و ناخواسته می باشد مثلا زن یا مرد حواسشان نیست حرف نادرستی را به زبان می آورند ویا به علتی وظایف خویش را انجام نمی دهند . گذشت ازخطای دیگری می تواند زمینه مناسبی باشد برای افزایش محبت وآرامش در خانواده ، اما با لجاجت وگذشت نکردن ، پدر ومادر زمینه را برای وارد شدن فرزندان وحتی زن ویا مرد درهرآلودگی و نابهنجاری را فراهم می نماید.

در بررسی اختلافات در خانواده ها دیده می شود ، یکی از مواردی که معمولاباعث به وجود آمدن اختلاف در خانواده ها شده است بازگو کردن ویژگیها ومخصوصا عیوب افراد خانواده ، توسط خود اعضاء خانواده ، برای دیگران است . گاه دیده می شود زن و یا مرد در مهمانیها ودر حضور دیگران و یا اقوام خود عیوب شریک زندگی خویش را مطرح می نمایند که غالبا عیب کوچکی است ولی این کوچک را دیگران به مشکلی بزرگ وغیر قابل حل تبدیل می کنند . هنگامی که زن یا مرد متوجه می شود عیوب ویا ویژگی های خاصش توسط همسرش برای دیگران بازگوشده است ، مطمئنا ناراحت شده و اختلاف و مشاجره آغاز می گردد. و گاه حتی به مشاجره لفظی تنها ختم نشده و به زد وخوردهای جسمی کشیده می شود . همانطور که گفتیم افراد در خانواده قرآنی عیوب یکدیگر را بخشیده و به روی هم نمی آورند ومهمتر آنکه نمی گذارند دیگران از آن عیوب اطلاع پیدا کنند وآرامش و دوستی در خانواده را برهر چیزدیگری ترجیح می دهند .

در این جا تذکر این نکته ضروری است که زندگی مشترک خانوادگی به طور طبیعی شرایطی را ایجاد می کند که زن ومرد واعضای دیگرخانواده درحالات ، روحیات و رفتار یکدیگر دقیق شده و عیوب یکدیگر را مورد توجه قرار دهند . بازگو کردن این مسائل درنزد دیگران تهدیدی جدی برای آرامش و امنیت خانواده خواهد بود و این خانواده را در نزد دیگران به کانونی بی ثبات معرفی نموده و زمینه را نیز برای ایجاد خصومت و دشمنی در میان افراد فراهم می نماید. وآنچه برای اعضاء خانواده مهم می باشد آنست که با گذشت از عیوب دیگران ونادیده گرفتن آنهاوجبران آنها با خوبی ها می توانند بزرگترین نقش را دراز بین بردن کینه ها و برقراری صفا و دوستی در کانون خانواده ایفا نمایند . چه زیبا خداوند مهربان در قرآن کریم این اصل مهم تربیتی را برای ما بیان می دارد : ‹‹ ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک عداوة کافة ولی حمیم ›› [18] بدی را به نیکی دفع کن وپاسخ بده ، ناگاه خواهی دید همان کسی که میان تو و او دشمنی کرده است چون دوست صمیمی و مهربان تو گردد .

به حقیقت می توان دریافت که اجرای این دستور تربیتی در قرآن کریم به آسانی می تواند بزرگترین کینه های خانوادگی را به دوستی های پایدار تبدیل نماید .

در زندگی بزرگان ما نیز این روش واصل تربیتی قرآن کریم بسیار زیبا به نمایش گذاشته شده است برای نمونه : [ روزی شخصی از اهل شام به مدینه آمد . چشمش به امام حسن (علیه السلام) افتاد . تحت تاثیر تبلیغات سوء دشمنان ، حضرت را بسیاردشنام داد . حضرت بدون اظهار ناراحتی ، بانگاهی مهربان پرسیدند : آیا اهل شام هستی . جواب داد : آری . حضرت فرمودند تودرشهر ما غریب هستی اگر احتیاج داری آماده ایم تا به تو کمک کنیم و در خانه خود از تو پذیرایی کنیم ، تو را بپوشانیم . به تو پول دهیم . مرد شامی چنان منقلب شد که گفت : آرزو داشتم درآن لحظه زمین شکافته می شد و من در زمین فرو می رفتم و این چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی کردم . تا آن ساعت کسی درروی زمین از حسن بن علی وپدرش برایم مبغوضتر نبودند ولی از آن هنگام به بعد کسی نزد من از او و پدرش محبوبتر نیست .] [19]

آری چه زیبا امام حسن (علیه السلام ) از مرد شامی می گذرد ، خشمگین نمی شود ، به رویش نمی آورد و بدیش را با نیکوترین رفتار می پو شاند . اگراین روش قرآنی دشمن را به دوست و کافر را به مؤمن تبدیل کند آیا نمی توان کدورت ، نفرت و جدایی جزئی بین زن ومرد را تبدیل به محبت و پیوند عمیق نمود .

حضرت علی (علیه السلام ) می فرمایند : ‹‹ قلة العفو اقبح العیوب ›› ، [ کم گذشتن زشتترین عیب است .‍‍‍] چرا که زشتترین ناهنجاریها را در خانواده ایجاد می نماید . و باز فرمودند : ‹‹ شر الناس من لا یعفو عن الزلة و لا یستر العورة ›› [ بدترین مردم کسی است که از لغزش طرف خود گذشت نکند و عیب او را نپوشاند . ] [20]

- متاسفانه گاه دیده می شود زن و یا مرد خانواده بعد از انجام کار خطا ، خود از کار بد خویش عذر خواهی می کنند اما طرف مقابل به قول معروف کوتاه نیامد و عذر خواهی او را قبول نمی کند و یا حتی دیده می شود که با وجود آنکه مقصر نیست و طرف مقابلش خطا نموده جلو آمده و اشتباه را به گردن خویش می اندازد اما باز هم فرد مقصرکوتاه نیامده و لجبازی می کند . که نتیجه این بازی کودکانه این است که افراد خانواده را به خود بی اعتماد کرده ، لجاجت را جایگزین کرامت و بزرگ منشی نموده وکودک منشی خود را به اثبات می رساند .

بیاییم سعی کنیم تا به راحتی از خطای دیگران چشم پوشی کنیم تا بر طبق آیات نورانی کتاب سعادتمان از اجر الهی هدفمند بهره مند شده ، محبوب خالق و آفریدگارمان قرار بگیریم و با انبیاء و معصومین ( علیهم السلام ) همرنگ گردیم . و درنهایت زندگی شاداب ، با نشاط وتوام با آرامش داشته باشیم .

بی شک با رعایت این سه اصل تربیتی قرآن کریم ، که اصل اول یعنی رعایت اقتدار و استقلال مرد ، بیشتر بر عهده زن خانواده و اصل دوم یعنی تامین محبت زن بیشتر متوجه مرد خانواده و اصل گذشت که وظیفه اصلی زن و مرد خانواده است و از سفارشات مؤکد بزرگان امر تربیت در خانواده از جمله (استاد دهنوی ، استاد نقویان ) نیز می باشد ، به آرامشی که در قرآن کریم ، هدف زندگی را بر پایه آن قرار داده است تا درپناه آن آرامش اعضاء خانواده درجات کمال و سعادت را بپیمایند ، دست پیدا خواهیم کرد

(( انشاءالله ))



منابع :

خانواده قرآنی - www.sayedmojtaba.blogfa.com


[1] . قرآن کریم سوره اسرا /9

[2] . سوره بقره / 151

[3] .قرآن کریم/ سوره نساء ایه 35

[4] . بحار الانوار، مجلسی، ج 103 ، ص 254

[5] . وسائل الشیعه ،حر عاملی /ج1ص 11-9

[6] کافی ، کلینی ، ج6 ، ص506

[7] وسائل الشیعه ، حر عاملی ، ج14 ، ص10

[8] .نهج الفصاحه .ص175 . صالحی

[9] بحار مجلسی ، ج43 ،ص 50

[10] نهج البلاغه ، نامه 31

[11] . بهشت خانواده ، دکتر مصطفوی ، ج 1 ، ص 204

[12] قرآن کریم / سوره بقره ، آیه 286

[13] . قرآن کریم / سوره اسرا آیه 70

[14] . دکتر شرفی / خانواده متعادل ص124

[15] . قرآن کریم / سوره آل عمران آیه 34

[16] قرآن کریم ، سوره تغابن / 14

[17] تفسیر قرآن 7 / مطهری / ص 180

[18] . قرآن کریم سوره فصلت / آیه 34

[19]. (سفینة البحار، شیخ عباس قمی ، ج 6 ، ص 306)

[20] . میزان الحکمة ، ری شهری ، ج8 ؛ص 3834

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۲۰
مشاوره 91 دانشگاه آیت الله طالقانی قم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی